چکیده:
در این نوشته تلاش شده است به بخشهایی از اشکالات موجود در کتاب خردنامه،دوگانگی سبک نگارش کتاب که ظاهرا مربوط به قرن ششم است و هویت مؤلف آن نامشخص است،پاسخ داده شود.این پاسخها مبتنی بر استنباط های سبکی کتاب مذکور و شناسایی و معرفی زمان و موقعیت کسانی است که از ایشان در این کتاب نام برده شده است.برای شناسایی این افراد،از کتابهای تاریخی و منابع معتبر نزدیک به زمان تحریر خردنامه و نگارش رسالههای پایانی این مجموعه استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
"در تلخیصی که فتح بن علی بنداری اصفهانی از کتاب نصره الفتره و عصره الفطره عماد الدین کاتب اصفهانی کرده و ظاهرا مطالب کتاب کاتب اصفهانی مستقیما ترجمه نفثه المصدور شرف الدین انوشیروان بن خالد،وزیر سلطان محمود و سلطان مسعود سلجوقی(همان سلاطینی که خطیر الملک در زمان ایشان صاحب منصب بوده است)،،بوده در شرح حال این وزیر مینویسد: «وی ابتدا وزیر بوزابه،صاحب فارس بود.
(بنداری اصفهانی، 6531:291)آیا این فنا خسرو بن مافنه ملقب به رشید الدوله(به زعم مینوی)و یا رشید الدولهی غیر از فنا خسرو که نویسندهی رساله وظایف محولهی خود را بدو سپرده و ضمن ستایش و تمجید وی از او خواسته کارها را سر و سامان دهد،همین قتلغ رشیدی،حاجب مخصوص سلطان محمود،بوده یا شخص دیگری؟فعلا شواهد مستحکمتری در دست نیست؛ولی همزمان بودن خطیر الملک و عزیزی(عزیز الدین)و تاجی(تاج الدین بن دارست)و این قتلغ رشیدی و ارتباط این چند نفر با یک دربار،تا حدودی این گمان را تقویت میکند.
در همین کتاب(همان،902)از شخص دیگری به نام امیر رشید که در برابر مخالفان به کمک سلطان محمود آمده و در دربار این سلطان متمکن شد،سخن رفته است و باز معلوم نیست که این امیر رشید همان قتلغ رشیدی حاجب است یا فرد دیگری؟ نوشتگین نویسندهی رسالهای که به اصطلاح در جوف خردنامه قرار گرفته،از جمله توصیهها یا خواهشهایی که به رشید الدوله میکند آن است که مواظب حال چند نفر از غلامان و خادمان نیز باشد."