چکیده:
نظریۀ دلالت تصوّریِ اصولدانان از یکسو و دیدگاه فیلسوفان زبان در باب معناداریِ سمانتیکی از سوی دیگر، قابل مطالعۀ تطبیقی است. دلالت تصوّری، انتقال ذهن از لفظ به معنای آن به محض صدور لفظ از گوینده بدون توجّه به قصد و ارادۀ اوست. دلالت تصدیقی، دلالت لفظ بر معنای مقصود گوینده است. سمانتیک تقریباً به نظریۀ دلالت تصوّری نزدیک است؛ زیرا سمانتیک، مطالعۀ معنا به نحو مستقل از متکلّم یا مؤلّف است و پراگماتیک نیز تقریباً به نظریۀ دلالت تصدیقی قرابت دارد؛ زیرا پراگماتیک، مطالعۀ معنا بر مبنای قصد متکلّم یا مؤلّف است. از میان نظریههای معناداریِ سمانتیکی، دیدگاه کاربردیِ معنا به نظریۀ دلالت تصوّری گویا نزدیکتر است؛ زیرا از منظر هر دو دیدگاه، زبان و کاربرد الفاظ یک فعالیت قانونمندِ اجتماعی بوده و الفاظ و عبارات معنای خود را از کثرت کاربرد و کارکرد آنها در اجتماع مییابند.
Usuli experts' theory of conceptual implication، on one hand، and the linguistic philosophers' theory of semantical implication، on the other، can be the subject of a comparative study. Theory of conceptual implication is the basis of the semantic approach. Conceptual implication is the transfer of mind from a term to its meaning regardless of the speaker's intention. Judicial implication is the transfer of mind from a term to the speaker's intended meaning. Semantics is closer to the theory of conceptual implication because semantics is the study of meaning independent of the speaker or author’s intention. Pragmatics is closer to theory of judicial implication because pragmatics is the study of meaning based on the speaker or author’s intention. Of all theories of semantical signification، the use theory of meaning is closer to the theory of conceptual implication because according to both theories، language and the use of terms are socially rule-governed activities. What's more، both theories claim that phrases and terms acquire their meaning through their multiple usages and functions in society.
خلاصه ماشینی:
"از میان نظریه های معناداری سمانتیکی ، دیدگاه کاربردی معنا به نظریۀ دلالت تصوری گویا نزدیک تر است ؛ زیرا از منظر هر دو دیدگاه ، زبان و کاربرد الفاظ یک فعالیت قانونمند اجتماعی بوده و الفاظ و عبارات معنای خود را از کثرت کاربرد و کارکرد آن ها در اجتماع می یابند.
بدین منظور، ابتدا به بحث در باب معناداری الفاظ در دانش اصول و تمایز دلالت تصوری و دلالت تصدیقی می پردازیم و سپس به بحث در خصوص چیستی سمانتیک و تمایز آن با پراگماتیک و نظریه های گوناگون معناداری سمانتیکی روی می آوریم و در پایان چند نکته ناظر به مطالعۀ تطبیقی این دو دیدگاه ارائه می دهیم .
نظریۀ تعهد: بر مبنای این دیدگاه ، حقیقت وضع ، جعل و اعتبار نیست ، بلکه عبارت است از تعهد و التزام واضع به اینکه لفظی را تلفظ نکند مگر آن که قصد تفهیم و انتقال معنای خاصی را کند که در نظر دارد این معنای خاص را با آن لفظ پیوند و ارتباط دهد.
آن چه امروزه نزد فیلسوفان زبان ، پراگماتیک (کاربردشناسی ) خوانده می شود، نیز تقریبا شبیه نظریۀ دلالت تصدیقی است که پیش از این اصول دانان مسلمان آن را مورد تأمل قرار داده اند.
بر اساس نظریۀ دلالت تصوری ، در عین این که معنا مستقل از قصد و ارادٔە فردی است ، اما معنای واژه وابستگی تام به کاربرد و استعمال دارد."