چکیده:
جایگاه تعامل و سیاستورزی در رزمنامهی حماسی رستم و اسفندیار چگونه است؟ نگارنده،به همین منظور چند بار کل این داستان را از شاهنامهی فردوسی(نسخهی شمارهی 4-3 از مجموعهی سه جلدی)به تصحیح ژول مل از نظر گذرانده است.نتایج بهدست آمده از این تحقیق بیانگر این نکته است که در یکی از مشهورترین منظومههای حماسی شاهنامه(داستان رستم و اسفندیار)،مسئلهی تعامل و رایزنی میان قهرمانان ضرورتی سیاسی،اجتماعی و نظامی تلقی شده و گسترش یافته است.تعامل و گفتوگو یکی از مهمترین شاخصههای تمدن و رشد یافتگی یک جامعه است.رستم،نمایندهی خرد پروردهی قوم ایرانی است و از چنین خردمندی،جز عمل خردورزانه سزاوار نیست.
خلاصه ماشینی:
"ادبیات مورد استفادهی اسفندیار نیز عبارتاند از:تهدید7،احترام8، تحقیر9،تفاخر01،توجیهات نامعقول از رفتار خود11 و تمسخر21 پینوشت (1) تو آنکه از شهر یاران سزاست مدار آز را دیو بر دست راست به مردی ز دل دور کن خشم و کین جهان را به چشم جوانی مبین (همان،9-8082) (2) مگو آنچه هرگز نگفتهست کس ز مردی مکن باد را در قفس (همان،3082) (3) ز یزدان و از روی من شرمدار مخور در من و خویشتن زینهار (همان،7323) (4) بخندید رستم ز اسفندیار بدو گفت سیر آئی از کارزار (همان،9513) (5 و 6) تو بر راه من بر ستیزه مریز که من خود یکی مایهام در ستیز (همان،6082) هنر بین و این نامور گوهرم که از تخمهی سام گنداورم (همان،0103) سر جاودان را بکندم ز تن ستودان ندیدند و گور و کفن (همان،3213) (7) چنین گفت با او یل اسفندیار که تخمی که هرگز نروید مکار تو فردا ببینی ز مردان هنر چو من تاختن را ببندم کمر تن خویش را نیز مستای هیچ به ایوان شو و کار فردا بسیچ (همان،3-1023) (8) تن پیلتن را به بر در گرفت چو خشنود شد آفرین بر گرفت که یزدان سپاس ای جهان پهلوان که دیدم تو را شاد و روشن روان (همان،18-0882) (9 و 01) خروشید چون روی رستم بدید که نام تو باد از جهان ناپدید فراموش کردی تو سگزی مگر کمان یل مرد پرخاشخر (همان،4-3373) (11)وقتی پشو تن اسفندیار را به تأمل دعوت میکند او در پاسخ میگوید: چنین داد پاسخ ورا نامدار که گر من بپیچم سر از شهریار بدین گیتی اندر نکوهش بود همان پیش یزدان پژوهش بود (همان،55-4592) (21) بخندید و گفت اینک آراستم بدان که گه که از خواب برخاستم (همان،8043) منابع فردوسی،حکیم ابو القاسم،شاهنامه(مجلد سوم و چهارم)به تصحیح ژول مول،تهران،سخن،چ 4،3731*"