چکیده:
باورهای عامیانه بخشی از فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی بهشمار میآید.شاعران و نویسندگان از باورهای عادی و عامی مردم، به عنوان یکی از درونمایههای شعر و نثر خویش بهره بردهاند تا به اثر خود رنگ دینی و ملی ببخشند و فرهنگ و سنتهای جامعهی خود را در پیچوخم حوادث تاریخی از گزند فراموشی حفظ کنند و از اسلاف به اخلاف منتقل کنند.یکی از آثار برجستهی نثر فنی-مرزباننامه-سرشار از آداب و رسوم خاص دورهی خود است که بعضی از آنها ریشه در فرهنگ ایران باستان دارند.در این مقاله،نگرشهای خرافی در مرزباننامه،با هدف آگاهی از باورهای مردمی روزگار نویسنده و فهم بهتر متن،تبیین این باورها و تلاش برای یافتن پیشینهی آنها مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"یکی از آثار برجستهی نثر فنی-مرزباننامه-سرشار از آداب و رسوم خاص دورهی خود است که بعضی از آنها ریشه در فرهنگ ایران باستان دارند.
در آثار گذشتهی ایران جستهوگریخته به جنبههای مختلف زندگی عوام توجه شده است؛ازجمله مطالعهی آداب و رسوم و باورها در مرزباننامهی وراوینی و نیز اعتقاد و باورهایی که از نظر برخی خرافی قلمداد شدهاند،بیانگر این واقعیت است که این باورها زمانی زندگی انسانها را تحتتأثیر قار میدادهاند.
داستان خسرو با مرد زشتروی،در باب هشتم مرزباننامه خود شاهدی بر وجود این باور است.
سعدی شیرازی نیز این باور عامیانه را به کار برده است: جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست؟ گنج و مار و گل و خار و غم و شادی بههماند (گلستان،9731:205) در مرزباننامه آمدهست: «مار آن کنجخانهی عافیت یافت،بر سر گنج مراد نشست و سر بر پای سلامت نهاد و حلقهوار خود را بر گنج بست.
» (وراوینی،7831:632) خاقانی در این مورد تشبیه زیبایی به کار برده است: کعبه گنج است و سیاهان عرب ماران گنج گرد گنج آنک صف ماران فراوان آمده (خاقانی،5731:265) 8.
چشمزخم باوری که در بسیاری از فرهنگها وارد شده است و اشاره به آن در قرآن کریم و روایات مذهبی ما را بر آن میدارد که بهدرستی،اصل این باور را از معتقدان دینی و مذهبی به حساب آوریم اما به نظر میرسد که شاخ و برگی که با گذشت زمان بر گرد این باور به وجود آمده و اعمالی که در جهت دفع آن به کار بسته شده،سر از خرافه درآورده است."