چکیده:
حقوق کیفری مدرن بر پایهی چهار اصل مهم استوار گردیده است که عبارتاند از: اصل قانونمندی، اصل لزوم ارتکاب رفتار، اصل تقصیر و اصل شخصیبودن مسئولیت کیفری. در واقع، این اصول با هدف تحقق بهتر عدالت در قلمرو حقوق کیفری بهوجود آمدهاند. بهموجب اصل اخیر، هر کس فقط به خاطر رفتاری که شخصاً مرتکب شده است مسئول است و هیچکس را نمیتوان بهخاطر رفتار دیگری دارای مسئولیت کیفری دانست. بااینهمه، مقولهی جدیدی تحت عنوان «مسئولیت کیفری فعل غیر» در حقوق کیفری مدرن مطرح شده است که به نظر میرسد با اصل اخیر زاویه دارد. برخی از حقوقدانان با این استدلال که مقولهی مذکور استثنایی بر اصل شخصی بودن مسئولیت کیفری است سعی کردهاند از آن دفاع نمایند. مبنای این اظهار نظر آن است که ایشان در شناخت مفهوم «مسئولیت کیفری فعل غیر» دچار اشتباه شدهاند. این اشتباه در مفهومشناسی باعث شده است که در خصوص قلمرو این نوع مسئولیت کیفری نیز راه بهخطا برده باشند. در این مقاله، ضمن تبیین برداشت متداول و اشتباه از این مفهوم سعی کردهایم مفهوم و قلمرو واقعی این نوع مسئولیت کیفری را ترسیم نماییم.
خلاصه ماشینی:
اگر حقوق کیفری مدرن با طرح اصل مسئولیت کیفری شخصی در پی اثبات این ادعا است که «مسئولیت کیفری فعل غیر» ناعادلانه است باید به این دو ایراد پاسخ دهد که اولا، چرا ناعادلانه است ؟ و ثانیا، اگر واقعا ناعادلانه است چرا در عمل و به صورت تناقض آمیز موارد زیادی از آن را مورد حمایت قرار داده است ؟ برداشتی که از مفهوم «مسئولیت کیفری فعل غیر» بین نویسندگان و علمای حقوق وجود دارد عمدتا متأثر از اصل شخصیبودن مسئولیت کیفری به عنوان یکی از آموزه های مهم حقوق کیفری عصر روشنگری است که بر مبنای آن چنین مقوله ای مغایر با اصول اساسی عدالت و برابری است .
اولیور هولمز که یکی از واقع گرایان حقوقی آمریکا و طرفدار این نوع مسئولیت کیفری میباشد، در این باره چنین استدلال میکند: «قانون مرتکب آن جرم شدید را نه تنها در خصوص نتایجی که میتوانسته پیش بینی کند بلکه در مورد نتایجی هم که نمیتوانسته پیش بینی کند، اما از نظر قانون گذار غیر قابل قبول است مسئول میداند» (٤٩ :١٩٦٣ ,Holmes).
از این عبارات دو نکته را میتوان برداشت کرد: اولا، برای تحقق مسئولیت کیفری فعل غیر باید یک رابطه ی منطقی و کاری بین مرتکب جرم و متهم وجود داشته باشد به نحویکه بتوان یکی را اصیل و دیگری را نماینده او در نظر گرفت .