خلاصه ماشینی:
"خوابیدن روی آب *محمد جواد خردمند (به تصویر صفحه مراجعه شود) کشتی،کنار حوض تو حیاط خانه به گل نشست.
محسن روی لبه حوض نشسته بود و زل زده بود به سایه کشتی درون آب حوض که ماهیها روی آن به خواب رفته بودند.
ماهیها دوست داشتند محسن را روی لبه حوض بدون حرکت ببینند و با نگاه ثابت او به خواب بروند.
ماهیهای بادکرده روی آب شط شناور بودند و با دست محسن به عقب رانده میشدند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) مریم گفت:«باز میخواد خودش رو غرق کنه.
سرش را به دیوار روبهروی خانه تکیه داد و گفت:«هر هفته نوبت یکیشونه!» محسن را دید که سرفه امانش نمیدهد و هر بار تکیدهتر میشود و سعی دارد هر طور که شده به طرف دیگر شط برود و کمک بیاورد.
محسن را دیدند که دمر روی آب حوض غوطه میخورد و ماهیها بیحرکت او را نگاه میکنند."