چکیده:
در این مقاله پس از نقل و نقد تعریف فقها از توریه و بیان اقسام آن و سیر تاریخی مباحث مبوط به توریه در متون فقهی،دو فرع از فروع مربوط به توریه مورد بررسی قرار گرفته است: 1-آیا مکلف در حالت اختیار مجاز است که بدون هیچ ضرورتی در کلام خود توریه کند و با پنهان کردن مقصود اصلی خود،مخاطب را به اشتباه بیندازد؟ 2-آیا در هنگام اضطرار به دروغ گفتن،توریه کردن برای فرار از دروغ واجب است؟ در بخش پایانی مقاله آرای فقهای اهل سنت در مسئله توریه،نقل و به اختصار بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
"توریه *سید محمد مهدی رفیعپور* چکیده در این مقاله پس از نقل و نقد تعریف فقها از توریه و بیان اقسام آن و سیر تاریخی مباحث مبوط به توریه در متون فقهی،دو فرع از فروع مربوط به توریه مورد بررسی قرار گرفته است: 1-آیا مکلف در حالت اختیار مجاز است که بدون هیچ ضرورتی در کلام خود توریه کند و با پنهان کردن مقصود اصلی خود،مخاطب را به اشتباه بیندازد؟ 2-آیا در هنگام اضطرار به دروغ گفتن،توریه کردن برای فرار از دروغ واجب است؟ در بخش پایانی مقاله آرای فقهای اهل سنت در مسئله توریه،نقل و به اختصار بررسی شده است.
تقریبات مختلفی از این استدلال وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره میکنیم: تقریب اول،نظر محقق قمی: ملاک انصاف خبر به صدق و کذب،چیزی است که از ظاهر کلام فهمیدهت میشود نه چیزی که گوینده از آن اراده کرده است؛لذا اگر کسی بگوید «رأیت حمارا»و منظورش دیدن انسان کودنی باشد اما قرینهای در کلام نیاورد،سخن او متصف به کذب میشود،با اینکه مراد او مخالف واقع نبوده است.
درباره الغای خصوصیت از کذب میگویند: این مطلب در جایی است که عرف بفهمد موضوع القا شده در دلیل،در واقع موضوع نیست و جنبه مثالیت دارد یا اینکه از جهت متعارف بودن و عادت بیان شده است،مانند«رجل شک بین الثلاث و الاربع»یا«اصاب ثوبی دم رعاف»یا«رجل أفطر یوما من شهر رمضان»که عرف در این گونه موارد حکم را مربوط به خود شک و خون و افطار میداند و برای عنوان رجل و ثوب خصوصیتی قائل نیست؛اما اگر حکم مربوط به موضوعی باشد و ما بخواهیم آن را با دلایل ظنی-مثل بحث ما-به موضوع دیگر سرایت دهیم، این کار قیاس محسوب میشود نه الغای خصوصیت."