چکیده:
موضوع تمدنسازی در حکومتهای انبیا همواره از موضوعات مهم و چالشانگیز در حوزه فرهنگ و تمدن بوده است.بیتردید،بررسی مصداقهای تاریخی این مقوله،کمک شایانی در شفافیت موضوع و نظریهپردازیها دارد.قرآن کریم برای موسی علیه السلام دو ویژگی دانایی و توانایی را به کار برده است(قصص:14).همین مسئله،توجه حاکمیت الاهی را به ضرورت دانایی و توانایی در نظام حکومت دینی روشن میسازد.حضرت موسی علیه السلام ضمن داشتن این دو صفت،با آگاهی و قاطعیت در برابر فتنههای سیاسی و فرهنگی، برنامهای مدون برای اصلاح اجتماعی و دستیابی به جامعهای دینی فراهم کرد.این مطلب محور این پژوهش است.
خلاصه ماشینی:
"01طنطاوی مصری در تفسیر الجواهر،از استاد باستانشناس خود،نقل میکند که رامس دوم (سیوزستریس)همان فرعونی است که حضرت موسی علیه السلام را پرورش داد و فرزندش ریان، معروف به منفتاح،همان فرعونی است که در دریا غرق شد و سنگ نبشتههای موجود در موزه مصر حاکی از ادعای خدایی از فرعون و شکنجه کردن ملت مغلوب و به کارگیری و استضعاف بنی اسرائیل است.
02 نکته مهم در این ماجرا این است که جامعه مصر زمان موسی علیه السلام نیز او را به عنوان مصلح میشناختند،چنانکه موسی علیه السلام روز دیگر که باز شاهد درگیری همان هوادار بنی اسرائیل خود با فرد دیگری از دستگاه حکومتی بود،از وی انتقاد کرد و او را گمراه خواند و او در جواب به موسی علیه السلام گفت:«ای موسی تو میخواهی در این سرزمین زورگویی کنی و نمیخواهی[چنانکه ادعا داری و مشهور است]اصلاح به عمل آوری»12(قصص91/).
موسی علیه السلام الگویی برای برپایی یک دولت الاهی و مصلح است،زیرا در کار اصلاح خود به دو مبنای این اصل(تمسک به قرآن و نماز)عمل کرد.
43حکومت موسی علیه السلام از زمانی که رسالت یافت و به مصر بازگشت،آغاز شد و الگوی حاکمیت او از همان زمان جوانی که به بیدارگری در بین بنی اسرائیل پرداخت،شروع شده بود.
از آیات قرآن که جریان نهضت موسی علیه السلام را بیان فرموده است،استنباط میشود که این پیامبر بزرگ ابراهیمی،چنانکه رسم رهبران سیاسی تودههاست،هدف اقتصادی خود را مثل سایر مقاصدش به آنان گوشزد کرده و با این عمل،هوادارانش را با آگاهی از هدف به سوی تحققش راند."