خلاصه ماشینی:
"همچنین،دیدگاههای مدیریتی پیرامون مدیریت دانش،براین مهم باور دارند که این نوع از مدیریت،فرایندی است که طی آن سازمان را قادر میسازد تا ضمن بهرهبرداری از اطلاعات و دانستنیهای مورد نظر،از داراییهای دانش برای ایجاد ارزش و نهایتا ارتقاء کمیت و کیفیت عملکرد سازمان و نیل به هدف بهبود سازمان استفاده نمایند.
امروزه،مؤسسات باید در خلق و به کارگیری دانش جدید و بازآفرینی دانش گذشته،باانگیزهی دستیابی به اهداف خویش،قادر باشند؛و این درحالی است که مدیریت دانش، تأکید بسیار بر فنآوری اطلاعات داشته و در غالب موارد به عنوان مدیریت مبتنی بر فنآوری تعریف میشود.
به عبارت دیگر میتوان گفت،دانش از طریق اثرگذاری در محصولات، فرایندها و افراد،موجب ایجاد ارزش برای سازمانها میشود؛درحالی که مدیریت دانش،اطلاعات،دادهها و داراییهای فکری را به ارزشهای دیرپا و ماندگار تبدیل میکند؛و اینجاست که باتوجه به ضرورت و نیاز سازمانها به نوآوری،همواره توجه به مدیریت دانش باتوجه به مدیریت نوآوری همراه و همگام بوده است.
تحقیقات،بیشترین موارد بهرهگیری سازمانها از مدیریت دانش را به این شکل تعیین نموده است: اصطلاح مدیریت دانش،طی دهه گذشته،باتوجه و اقبال بسیاری در عرصهی کسب و کار مواجه بوده و علت این اقبال نیز آن است که بسیاری از مدیران،مدیریت دانش را به عنوان فرایندی قلمداد میکنند که سازمانها را قادر میسازد تا از داراییهای دانش برای ایجاد ارزش در سازمانها استفاده کنند.
(31%) عناصر بههم پیوسته در سیستم مدیریت دانش (به تصویر صفحه مراجعه شود) نقش رهبران سازمانی در اجرای مدیریت دانش مفاهیم مدیریت دانش را باید به کارکنان انتقال داده؛و برای این منظور لازم است موافقت و همراهی مدیران و رهبران عالی سازمان را جهت اجرای موفقیتآمیز این نوع از مدیریت جل کرد؛زیرا پیروزی یا شکست برنامه تا حدود زیادی به حمایت این افراد بستگی دارد."