چکیده:
«تاریخ تحلیلی»که امروزه به فراوانی در نوشتهها به کار میرود،روشی برای شناخت صحیح دادههای تاریخی است.این روش برخلاف الگوی نگرش و نگارش تاریخی پیشنیان که تاریخ را صرفا مبتنی بر منقولات میدانستند،بر آن است تا با ارائه راهکارهایی تعریف شده و قابل دفاع،علم تاریخ را به کمک عقل و استدلال پرفراز حکمت برکشد.تاریخ تحلیلی در این نگره،در پی جستوجو و یافتن اصولی است که برابر آنها،شناخت حقیقت از دل واقعیتها امکان مییابد و آفت دروغ راویان که به طور طبیعی در آنان راه مییابد،کشف،و اخبار صحیح شناسایی میشود و به بیان دیگر،راهی است برای تشخیص صحیح از سقیم،و چگونگی رویارویی با انبوه اخبار و روایاتی که در خصوص یک پدیده وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"تاریخ در نگاه پیشینیان،از شعبههای حدیث و خبر و طبعا از شاخههای دانش نقلی به شمار میرفت و علی القاعده ورود عقل به عرصه چنین دانشی،نامعقول مینمود،چنانکه طبری،مورخ بزرگ یا بزرگترین تاریخنگار قرون اولیه اسلامی که نوشته و روش او الگوی تام و تمامی برای بسیاری از تاریخنگاران ادوار بعدی،به ویژه در جهان اهل سنت بوده است،2 در مقدمه کتاب تاریخ الامم و الملوک به صراحت بیان میدارد: خواننده این کتاب بداند که استناد به آنچه در این کتاب میآوریم به روایات و اسنادی است که از دیگران یکی پس از دیگری به ما رسیده،و من نیز خود از آنان روایت میکنم و یا سند روایت را به ایشان میرسانم،نه آنکه در آوردن مطالب تاریخ،استنباط فکری و استخراج عقلی شده باشد.
مورخ در نگاه وی به منابع متعدد و دانشهای گوناگون نیازمند است و نیز باید حسننظر، پافشاری و تثبیت خاصی(در صحت سند و چگونگی راویان)داشته باشد و«چون این دو به هم دست داد،او را به حقیقت رهبری کند و از لغزشها برهاند،چه اگر تنها به نقل کردن اخبار اعتماد کند،بیآنکه به قضاوت اصول عادات و رسوم،قواعد سیاستها،و طبیعت تمدن و کیفیات اجتماعات بشری بپردازد و حوادث نهان را با وقایع پیدا،و اکنون را با رفته بسنجد،چه بسا از لغزیدن در پرتگاه خطاها و انحراف از شاه راه راستی در امان نباشد»."