چکیده:
مکتب تاریخی(تاریخنگاری)آنال در فرانسه رشد و گسترش یافت.طی سه دهه از 1929-1959 م مکتبی مهمتر و شاخصتر از آنال وجود نداشته است.نام این مکتب تاریخی،برگرفته از اولین کلمه عنوان نشریهای است که در سال 1929 م توسط لوسین فیور و مارک بلوخ(بلوک)منتشر شد و بعدها در سال 1956 م تحت مدیریت فرناند برودل قرار گرفت.ویژگی مشترک این دو متفکر این بود که اندیشه رایج در تاریخنگاری را که«مکتب روش»نام داشت و از فون رانک و اثباتگرایی تأثیرپذیر بود،قبول نداشتند. نظریهپردازان این مکتب در واقع علیه سبک و سیاق تاریخنگاری فرانسوی و مکتب پوزیتیویسم (اثباتگرایی)شوریدند.دیدگاه پوزیتیویسم(اثباتی)بر نظامیگری حاکمان و جنگ و ستیز آنان و زندگی پادشاهان و درباریان تأکید داشت.آنان وقایع تاریخی را به شخصیتهای تاریخی نسبت میدادند و تاریخ را بر محور وجود ایشان تفسیر میکردند.از نظر پوزیتیویسمها کار مورخ،کشف است نه بازسازی زمان گذشته در ظرف حال،تاریخنگار،گزارشگر دقیق و امینی است که تنها به اسناد و مدارک معتبر متکی است.به رغم گذشت حدود پنج دهه از پیدایش تاریخنگاری مبتنی بر تجربه آنال،آشنایی ما با آن بسیار اندک است،از اینرو ترجمه و ارائه این مقاله میتواند در زمینه شناخت بهتر از این مکتب و نوع تاریخنگاری مکتب آنال مفید باشد.
خلاصه ماشینی:
"برخلاف معمول،نوشتههای متنوع تاریخی فرانسوی آنچنان بدعتی ندارند و این نوشتهها اغلب مانند نوشتههای آکادمیک با استفاده از کلیشههایی نوشته میشوند که معادل آنها به آسانی در انگلیسی و آلمانی یافت میشود و برخلاف آنها،این کتابها زبانی شاعرانه و اختصاصی دارند که آن را برودل و فبور خلق کردهاند و پر از واژههای منسوخ(قدیمی)و لغتهای فنی است که مستقیما از منابع قرن شانزدهم استخراج شدهاند.
با این همه با مطالعه تمام مجله یا قسمتی از آن در طول نزدیک به شصت سال نشر مداوم آن، این مسئله که شورای سردبیری آن در طول این سالها اشتیاق فراوانی به حل مسائل نو و کاربرد روشهای جدید داشتند،جلب نظر نمیکند،بلکه پافشاری و استحکام آنها در وفاداری به اهداف فبور که با نوعی ثبات قابل توجه از سالهای اول قرن تا آخرین سال حیاتش تعریف شده بود،برای خواننده جالب خواهد بود.
آنچه باید گفت آن است که اگر فبور یا بلوخ به صورت معجزهآسایی میتوانستند صفحات ژورنال خود را مرور کنند،برخی دیگر به تسلط نسل جدیدی از مارکسیستهای سالنی بر آنالها تمایل دارند،اما من باور ندارم که این تنها ایدئولوژیی بود که تجربه آنالها را به تردید انداخت.
همانطور که جامعهشناس جرج فریدمن1در 3591 م در 57 سالگلی لوسین فبور میگوید:این بیاعتنایی آنها به تئوری در دهه 0391 م است که آنالها را به صورت گروهی بسیار جذاب برای آنها تبدیل کرد که حس تئوریزه شدن خود را در کمپ مارکسیست داشتند."