چکیده:
در بررسی سیر تاریخی مکاتب حدیثی، گاه با خاندانهایی روبهرو میشویم که تأثیراتی اساسی بر تحولات آن مکاتب گذاشتهاند، به طوری که نمیتوان آن مکاتب را بدون در نظر گرفتن نقش و تأثیر این خاندانها بررسی کرد. در این میان تأثیرات خاندان اشعری بر مکتب حدیثی قم آنقدر گسترده است که شاید بتوان تا نیمة اول و اواسط قرن سوم هجری، از مکتب حدیثی قم مترادف با مکتب حدیثی اشعریان یاد کرد. نویسندگان این مقاله به تشریح نقش اشعریان در پیدایش، توسعه و گسترش مکتب حدیثی قم در قرون اول تا سوم هجری پرداخته و سیر تحولات آن مکتب و میزان تأثیرپذیری آن از این خاندان را بررسی کردهاند. در بررسی سیر تاریخی مکاتب حدیثی، گاه با خاندانهایی روبهرو میشویم که تأثیراتی اساسی بر تحولات آن مکاتب گذاشتهاند، به طوری که نمیتوان آن مکاتب را بدون در نظر گرفتن نقش و تأثیر این خاندانها بررسی کرد. در این میان تأثیرات خاندان اشعری بر مکتب حدیثی قم آنقدر گسترده است که شاید بتوان تا نیمة اول و اواسط قرن سوم هجری، از مکتب حدیثی قم مترادف با مکتب حدیثی اشعریان یاد کرد. نویسندگان این مقاله به تشریح نقش اشعریان در پیدایش، توسعه و گسترش مکتب حدیثی قم در قرون اول تا سوم هجری پرداخته و سیر تحولات آن مکتب و میزان تأثیرپذیری آن از این خاندان را بررسی کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"احمد بن محمد بن عیسی بن عبدالله اشعری: از اصحاب امام رضا(، امام جواد و امام هادی((طوسی، 1415ق، ص351، 373 و 383) و از بزرگترین و برجستهترین شخصیتهای علمی دوران خود و رئیس و بزرگ شهر قم که نجاشی از او با عباراتی چون «شیخ القمیین و وجههم و فقیههم غیر مدافع» یاد کرده است.
(طوسی، 1415ق، ص378/ برقی، 1383ق، ص56) ظاهرا وی صاحب تألیفات متعددی بوده که احمد بن محمد بن خالد برقی آنان را روایت کرده است، اما نامی از این کتب در آثار رجالنویسان بیان نشده است.
همچنین بعید به نظر میرسد که در این فاصلة اندک، از زمان مهاجرت اشعریان به قم تا طبقة سوم این خاندان، ساکنان محلی قم علاوه بر پذیرش اسلام و مذهب تشیع، به جرگة اصحاب امامان( و محدثان قمی پیوسته باشند؛ و آنچه در کتب تاریخی از آن به عنوان تشیع مذهبی در ربع آخر قرن اول هجری در قم یاد شده است، چیزی جز تشیع مهاجران اشعری و غلبة آنان بر مردم محلی قم نیست.
(نجاشی، 1416ق، ص329) در مجموع باید علت اخراج این عده و شاید عدهای دیگر از محدثان را در سال 255 هجری توسط احمد بن محمد بن عیسی، جنبة غلو، اعتماد بر مراسیل و روایت از راویان ضعیف یا مجهول دانست که البته همگی برخلاف مبانی حدیثی پذیرفته شده در مکتب حدیثی قم بوده است."