چکیده:
تاریخ به عنوان یکی ازحوزههای معرفتی در قلمرة انسانی» متاثر از آرا و نظریههایی است که
در دورانهای مختلف مطرح میشوند جایگاه و چگونگی استفاده از شوامد یا گواه در تاریخنگاری,
نمونهای از این نظریههاست که دیدگاههای متفاوتی در مورد آن وجود دارد.
بنا بر نقش آساسی شواهد در بازسازی گذشته, این مقاله با هدف بررسی کاریست شواهد
تاریخی در تاریخنگاری» موضوع را از زوایای مختلف بررسی کرده است. سوّال اساسی این
پژوهش این است که ساز و کار بهرهگیری از شواهد در بازسازی گذشته چگونه است؟
در این بررسی» ضمن توجه به ماهیت شواهد تاریخی به عنوان آثار و مدارکی که محیط
پیرامون انسان را اشغال نمودهاند. از چگونگی استفاده از این آثار به عنوان شاهده میزان
استفاده از آنها و اصولا اینکه چه چیزهایی میتوانند به عنوان شواهد تاریخی مورد استفادهمورخ قرار گیرند. سخن گفته شده است. علاقمندی انسان به کسب آگاهی از تاریخ و
پیرامون خود و کشیده شدن به اطراف خودء فرضیه اساسی این پژوهش در نظر گرفته شده
است. در این راستا تلاش شده تا به کمک منابع کتابخانهای و به شیوه تحلیلی, ضمن
پاسخگویی به سوالهای تحقیق» ساز وکارهای استفاده از شواهد تاریخی در تاریخنگاری
طرح و بررسی شوند
As an epistemological field in human knowledge، history has always been affected by various notions and theories. The use of historical evidence and its position are among the important issues in historiography and can lead to various theories. Regarding the desicive role of the evidence in reconstructing the past، thisstudy deals with the framework of historical evidence in historiography and deals with this topic from various perspectives. The main question is how to use the evidence in the reconstruction of the past. In this study، through paying attention to the nature of historical evidence as documents which have surrounded us، the authos have attempted to deal with the manner of using them، and the nature of the historical studies. The article intends to display what kind of findings and documents can be called historical evidence. Man’s interest in knowing history and obtaining information about his environment are the impetus for this study. This study attempts to use library sources and exploit analytical devices to answer the question and intends to use historical evidence in historiography.
خلاصه ماشینی:
"بسیاری از صاحبنظران تاریخ بر این امر اتفاقنظر دارند که موضوع علم تاریخ در زمانی که گذشته است و امکان بازگشتی ندارد،قرار میگیر،از اینرو برای رسیدن و یافتن آنچه که بوده است،تنها وجود شواهد،آثار و مدارکی که محیط پیرامون انسان را اشغال نمودهاند میتواند به مورخ در بازسازی گذشته یاری دهد.
با وجود گستردگی شواهد که از دو قرن پیش تاکنون در این حد وسیع و گسترده به آنها توجه شده است،سؤال اساسی در این نوشتار این است که ساز و کار بهرهگیری از شواهد در بازسازی گذشته چگونه است؟در کنار این سؤال اساسی،پرسشهای دیگری نیز مطرح است: چشمانداز نگرش به شواهد کجاست؟چهچیزهایی میتوانند جزء شواهد تاریخی باشند؟فاکتهای1 تاریخی کداماند؟تا چه حد میتوان آنها را تفسیر کرد؟ فرض اساسی در این پژوهش بر این است که علاقه انسان به کسب آگاهی پیرامون تاریخ موجب توجه انسان به اطراف خود میشود،از اینرو تاریخ چیزی است که ما را احاطه کرده است.
بر این اساس،از آنجا که مورخان در کارهای علمی خود قصد دارند که بنایی علمی و مستحکم بسازند،مصالح تاریخی که میتواند آنها را یاری کند و نتیجه کار آنها را احتمالا یا حتما با واقع در زمان گذشته منطبق سازد،شواهد تاریخی است که در تمام مراحل یک پروژه تحقیقاتی جهت مستندسازی نیز ضرورت وجودی آنها احساس میشود.
چگونگی رسیدن اسناد به این مرحله و در واقع،پاسخ به این سؤال که این شواهد ازطریق چه کسانی گذر کرده است و آنها با این،چه کردهاند؟آیا این نوشته برای شخص خاصی در نظر گرفته شده بود،آیا شخص مورد نظر آن را دریافت کرده،خوانده و عمل کرده است؟و سؤالهای متعدد دیگری که مورخ را از مسیر زمانی مبدأ گواه تا زمان حاضر آگاه میسازد."