چکیده:
بررسی برون فقهی، نشان می دهد تروریسم اسلامی، عنوانی است که بر پایه دو رویکرد، برجسته و جهان گیر شده است. یکم اینکه، تروریسم بر پایه باور برخی مسلمانان و شیوه برداشت آنها از دستورهای اسلامی، استوار است. دوم اینکه، کشورهای باختری، عنوان تروریسم اسلامی را همچون انگ بر پیشانی برخی مسلمانان چسبانده اند. اینان، تروریسم را به ظاهر تهدیدی بر ضد امنیت و مردم سالاری می نامند، اما به واقع آن را افزاری برای پیشوایی و جهت دهی در جهان قرار می دهند.
بررسی درون فقهی نیز بیانگر آن است که اقدام های تروریستی، رفتار سرزنش آمیز و مجرمانه است؛ چرا که آنچه در جهاد، برجسته است، جنگ رویارو و پاس داشتن مقرره های مرتبط با آن است نه کشتن کسان بیگناه یا از میان بردن دارایی ها، به طور غافلگیرانه. با این حال، در فقه عنوان روشنی برای دربرگرفتن اقدام تروریستی نیست؛ هرچند این عنوان بر پایه گونه و پیآمد رفتار، بیشتر با محاربه و بغی، همسان دانسته می شود.
A survey from an outsider view at the jurisprudence indicates that the so called term of Islamic Terrorism has been globally promoted based on two approaches. First، terrorism is based on belief and attitude of some of the Muslims. Second، the Western countries have labeled some Muslims with the title of Islamic Terrorism. Apparently، they consider terrorism as a threat against security and democracy; however، they use this label as an instrument in their leadership of the world. But looking at Jurisprudence from inside shows that terrorist acts apart from the thinking behind them or the motivation to globalize it، is considered as criminal and condemned acts; because the main element of Jihad is face to face fighting and respecting its rules and not to surprised attacks and killing the innocent people and properties. However، there is no an independent title for terrorist acts; although due to its implications it is identical to rebellion and belligerence.
خلاصه ماشینی:
برپایه گزارش رخدادهای تروریستی که در سال 2006 از سوی مرکز ملی ضد تروریسم ایالاتمتحده آماده شده،«اسلام گرایان تندرو،پاسخدهی(مسئولیت)نزدیک به یک چهارم(23 درصددر سال 2005و19 درصد در سال 2006)رخدادهای تروریستی جهان را پذیرفتهاند»(:200721)و شگفت آنکه،در این گزارش،این آمار به سنیان نسبت داده شده و شیعیان در ایننمودار 2 درصد از اقدامهای تروریستی را انجام دادهاند که یکی از برجستهترین و آشکارتریناقدامهای تروریستی که به مسلمانان(گروه القاعده که سنی مذهباند و پاسخدهی رخدادیازدهم سپتامبر را نیز پذیرفتند)نسبت داده شد،ربودن چهار هواپیمای مسافربری در یازدهمسپتامبر 2001 و از بین بردن ساختمانهای سازمان تجارت جهانی در نیویورک است.
سخن پیش گفته،هم نقش مذهب وباور در رخ دادن تروریسم را مطرح میکند و هم نقش انگ یا برچسبی که دولتهای باختری بانام تروریسم بر مسلمانان زدهاند؛یعنی برخی مسلمانان،دستیازی به خشونت را همچونتکلیف و در برابر،قدرتهای جهانی نیز با انگشت بر روی همین باور،آن را برچسبی بررویکردهای دولتها یا گروههای اسلامی میدانند.
از دید قرآن کریم،پیامبر برای فراخوانی کافران به اسلام،نه تنهاهیچگونه یورشی را روا نمیدارد و هیچ کردار خشونتآمیز را بر نمیتابد،بلکه تنها به آنچهره گفتاری میدهد:{/«و من احسن قولا ممن دعا الی اللٰه و عمل صالحا و قال انی منالمسلمین»/}1و این گفتار نیز باید نیک و خرد ورزانه باشد:{/«ادع الی سبیل ربک بالحکمه والموعظه الحسنه و جادلهم با التی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلمبالمتهدین»/}2و شگفتتر از همه،کیشپسندی و تکثرگرایی قرآن است که در آیه 46 سورهعنکبوت به اوج میرسد:{/«و لا تجادلوا اهل الکتاب الا بالتی هی احسن الا الذین ظلموا منهم وقولوا آمنا بافلذی انزل الینا و انزل الیکم و الهنا و الهکم واحد و نحن له مسلمون»/}3.