چکیده:
میان طرفداران اصالت وجود درباره نسبت وجودها با یکدیگر دو دیدگاه تباین و تشکیک وجودها مطرح است. دیدگاه تباین به حکیمان مشائی نسبت داده شده است که با دیدگاه اصالت وجود ناسازگاری دارد بگونه یی که سبب فروکاهی و همسانی آن با اصالت ماهیت میشود و برخی از نتایج آن، سکوت در برابر شبهه ابن کمونه، نبود سنخیت میان علت و معلول، رد مثل افلاطونی و عالم مثال و برزخ است. ملاصدرا با طرح دیدگاه وحدت تشکیکی وجود، بسیاری از مشکلات و مسائل مهم فلسفه اسلامی را حل و بگونه یی بیان کرد که با ظواهر شریعت هم سازگار است. دیدگاه تشکیک علاوه بر اینکه تمایز میان وجودها را تمایز وصفی میداند آنها را آینه و حکایتگر علت و مبدا نخستین خود معرفی کرده و با قبول سنخیت میان علت و معلول، تعطیلی در کار واجب تعالی و نبود توحید در صفات و افعال را نفی میکند و پایه استواری برای اثبات عالم مثال که برخی از حکیمان پیش از وی، آن را مدلل نکرده بودند، ارائه میکند. از این گذشته، وحدت تشکیکی وجود، راهی به عرفان اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
"2برخی دیگر بر این باورندکه ابن سینا و خواجه نصیر و پیروان فلسفه مشاء اگرچهاصالت وجود را قبول داشتند اما نشانههایی از دیدگاهتباین وجودها در آثار آنها وجود دارد که سرانجام آنبه دیدگاه اصالت ماهیت میانجامد.
باین بالذات وجودها این دیدگاه بدان معناست که افراد خارجی وجود باتمام ذات بسیط خود با یکدیگر در تباین و تغایرند وتنها در مفهوم وجود که مفهومی عرضی است،مشترکند و امتیاز و جدایی هریک با دیگری بسانامتیاز فصل اخیر و جنس عالی است که تنها در مفاهیمعرضی ماهیت و شیء بودن میباشد و هیچ گونه اشتراکحقیقی(خارجی)باهم ندارند.
15سرانجام برخی از معاصران بر این عقیدهاندکه هرچند حکیمانی چون فارابی و ابن سینا طرفدار تباین بالذات وجودها بدان معناست که افرادخارجی وجود با تمام ذات بسیط خود بایکدیگر در تباین و تغایرند و تنها در مفهوم وجودکه مفهومی عرضی است،مشترکند و امتیاز وجدایی هریک با دیگری بسان امتیاز فصل اخیرو جنس عالی است که تنها در مفاهیم عرضیماهیت و شیء بودن میباشد و هیچ گونه اشتراکحقیقی(خارجی)باهم ندارند.
30تباین بالذات یا همانتباین عزلی که نقطه مقابل تباین صفتی و وحدتتشکیکی وجود است در این حکم با اصالت ماهیت برخی مقصود مشائیان از تباین وجودها راتباین ذاتی ندانسته بلکه تباین به عرضماهیت میدانند و بر این باورند که تباینذاتی،شبهات و اعتراضهای بیشماری رادر پی دارد که هیچ راهی برای پاسخگوییبازنمیگذارد و بناچار باید به توجیه رو آورد.
41 ب)میتوان دو هویت بسیط داشت که ذات آن دوبر ما پوشیده است و آن دو بتمام حقیقت باهممختلف و هرکدام هم واجب باشند و این وجوب پذیرشتباین وجودها و نفیسنخیت بین علت و معلول(در عین پذیرش اشتراک معنوی وجود ونیز انکار اشتراک معنوی وجودبهمراه تباین ذاتی)تناقضیاست که راه حلی نداردمگر آنکه وجود امری اعتباری باشد."