چکیده:
بسیاری از فلاسفه، کانت را بنیانگذار دیدگاهی دانسته اند که برمبنای آن، «وجود»، محمول واقعی نیست. مکس بلک نیز از زمره فلاسفه» مشهور تحلیلی است که بیشترشان بر این باورند که «وجود» صرفا میتواند سور قضایای جزئیه (وجودی) باشد، و لذا نقشی بعنوان محمول گزارهها ندارد. در نتیجه، وجود، قابل حمل به اشیاء و افراد نیست. بعبارت دیگر، وجود اصولا نمیتواند بعنوان یکی از ویژگیهای اشخاص و اشیاء در نظر گرفته شود. اما این مقاله، در پی آنستکه در دو بخش اول و دوم خود نشان دهد که دو آزمایش فکری که این دو فیلسوف طراحی کرده اند، یکی درباره تمایز بین سزار واقعی و سزار ممکن (تمثیل کانت)، و دیگری فرض دو کره دقیقا یکسان و در عین حال متمایز (تمثیل مکس بلک)، میتوانند بعنوان دو برهان له نظریه اصالت وجود صورتبندی شوند. این دو آزمایش فکری همچنین موید این دیدگاه ملاصدرا است که نظریه اصالت وجود بطور بدیهی صادق است، بگونه یی که این نظریه، هر چند بشکلی خام و ناخودآگاه، مرتکز ذهنی و پیش فرض هستی شناسانه فلاسفه یی است که دیدگاههای فلسفی آنها در ظاهر سازگاری چندانی با این نظریه ندارد. در بخش پایانی مقاله نیز باختصار به رابطه بین وجود و ماهیت برمبنای نظریه اصالت وجود، و پاسخ برخی اشکالات به آن، پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
"اما این مقاله،در پی آنستکه در دوبخش اول و دوم خود نشان دهد که دو آزمایش فکری کهاین دو فیلسوف طراحی کردهاند،یکی درباره تمایزبین سزار واقعی و سزار ممکن(تمثیل کانت)،و دیگریفرض دو کرۀ دقیقا یکسان و در عین حال متمایز(تمثیلمکس بلک)،میتوانند بعنوان دو برهان در راستای نظریۀاصالت وجود صورتبندی شوند.
12 در این مقاله،نگارنده در پی آنستکه نشان دهدبرخی از فلاسفهیی که بنظر میرسد اندیشهشان درظاهر هیچ قرابتی با نظریۀ اصالت وجود نداشته است،این نظریه را یا ارتکازا پذیرفتهاند،یا اینکه این نظریهاز سایر آراء فلسفی آنها قابل استنتاج است.
دیدگاههایی دربارۀ وجود،و در عین حال نشان دادن ایننکته که آزمایشهای فکری و براهینی که آنها درباره وجودیا سایر مسائل فلسفی ذکر کردهاند،در واقع تقویتکنندهو مبتنی بر نظریۀ اصالت وجود است،تاییدی است بر ایندیدگاه ملا صدرا که نظریۀ اصالت وجود بطور بدیهیصادق است،بگونهیی که پس از تصور صحیح موضوع،تصدیق به آن نیز حاصل میشود.
اما جهت نشان دادننادرستی این اصل،مکس بلک آزمایش فکری زیر راپیش مینهد:49 آیا منطقا امکان نداشت که در عالم هیچ چیزنبود مگر دو کرۀ دقیقا مشابه؟میتوانیم فرض*در غرب،برخی فلاسفه تلاش کردهاندمعیارهای دیگری برای تمایز و تشخ صبین موجودات معرفی کنند.
اتمه در این مقاله نشان دادیم که نقش اساسی و بلا منازع«وجود»را میتوان در آراء فلاسفهیی چون کانت ومکس بلک جست که بنظر میرسد اندیشه آنها درظاهر هیچ قرابتی با نظریۀ اصالت وجود ندارد.
اما مقاله نشان داد که برخی آزمایشهایفکری و براهینی که کانت و مکس بلک درباره وجودو سایر مسائل فلسفی ذکر کردهاند،در واقع تقویتکننده و مبتنی بر نظریۀ اصالت وجود است."