چکیده:
تفکر فلسفی در پایان قرن سوم هجری بتدریج در جهان اسلام رشد و گسترش یافت. در آغاز، مکتب فلسفی مشاء بوسیله فارابی و ابن سینا نظامی استوار یافت و بمرحله پختگی رسید، اما با فرازها و فرودها زمینه ظهور نظام فلسفی اشراق توسط شیخ اشراق در قرن ششم هجری فراهم آمد. فلسفه اشراق، شهاب فروزانی بود که در حوزه اندیشه اسلامی درخشید و حکمت اسلامی را با نور خود برافروخت و بسوی اشراق و شهود جهت داد، تا اینکه در قرن یازدهم هجری با اندیشه ژرف فیلسوف بزرگ صدرالمتالهین شیرازی حکمت متعالیه بوجود آمد. اما آنچه را که شیخ اشراق بنا نهاده بود و بعد نوینی را که وی ایجاد کرده بود، همچنان استوار ماند و در بعد محتوا و روش و ادبیات بر حوزه های فلسفی و عرفانی و حتی سیاسی تاثیر عظیمی گذاشت. بسیاری از صاحبان فکر تحت تاثیر و سیطره این تفکر بوده اند تا بدانجا که پس از سهروردی کمتر فیلسوفی آمد که اشراقی نباشد یا تمایل به فلسفه اشراق نداشته باشد. در این پژوهش از فیلسوفان و دانشورانی که پیرو فلسفه اشراق بوده اند، مانند: شهرزوری، قطب الدین شیرازی، ابن کمونه، جلال الدین دوانی، نظام الدین هروی، میرداماد و نیز از تاثیر پذیرفتگان مکتب اشراق از قبیل خواجه طوسی، علامه حلی، میرصدرالدین دشتکی، میرغیاث الدین دشتکی، ملاصدرا و حاجی حکیم سبزواری سخن بمیان می آید.
خلاصه ماشینی:
"1نکته درخوردقت این است که آنچه را شیخ اشراق بنا نهاد،در بعد محتوا،روش و ادبیات برحوزههای فلسفی،عرفانی و حتی سیاسی تأثیر عظیمی گذاشت و بزرگترینفیلسوفان مکتب فلسفی اصفهانی یعنی میردادماد،ملا صدرا و فیض کاشانی،اندیشۀخود را بر اساس جمع میان برهان،اشراق و قرآن یعنی همراهی عقل و کشف و نقلبپیروی از او،استوار کردند و به حکمت بحثی و استدلالی مشائی اکتفا نکردند.
10 حکمای بزرگ مکتب فلسفی اصفهان از آثار شهرزوری و از همه بیشتر از کتابمسائل الشجرة الالهیة استفاده کردهاند و از آنها در کتابهای فلسفی خود یادنمودهاند؛از جمله میرداماد در القبسات،در بحث تقدم و تأخر11،مثل افلاطونی12،قاعدۀ امکان اشرف14و در موارد دیگر و نیز ملا صدرا در بحث علم خداوند14،جوهرجسمانی15،انیت واجب الوجود16،قاعده امکان اشرف17مطالبی را از شهرزوریبیان کرده است.
29 دیگر اینکه ابن کمونه بیشتر بر جنبۀ بحثی و استدلالی و فلسفی مکتب اشراقتأکید داشته و حتی مؤلفههای نمادین و تمثیلی این مکتب را بر اساس زبان فلسفیمتعارف توضیح میدهد و تلاش دارد بگونهیی معارف اشراقی را بیان کند که راحتترمورد پذیرش فیلسوفان قرار گیرد و بدین سبب از میان آثار سهروردی کتاب تلویحاترا که جنبه استدلالی آن بیشتر است،شرح کرده است.
82 بنابرین،صدر المتألهین شیرازی از حکمت اشراق بهرمند بود و بیتردید از آنتأثیر پذیرفته است،اما اینطور نیست که همۀ آموزههای اشراقی را پذیرفته باشد ومتعبد به این نگرش باشد،زیرا میدانیم که فلسفه ملا صدرا مرکب از فلسفۀ مشاء واشراق و عرفان نیست؛بلکه خود روش مستقل و خاصی دارد و اندیشههای دیگر درطریق خاص او هضم شده است."