چکیده:
کانت یک نظام فلسفی را هنگامی کامل میداند که بین اجزاء آن، هماهنگی و همکاری مورد نیاز یک کل بهم پیوسته وجود داشته باشد. با اینحال وی در نقدهای اول و دوم، قوای فاهمه و عقل را از هم تفکیک کرده و خلیجی پیمایش ناپذیر را میان آنها متصور ساخته است. وی در نقد سوم، بمنظور حصول یک نظام کامل فلسفی تلاش کرده است بمدد قوه حکم تاملی این شکاف را بردارد و ارتباط متقابل و ارگانیکی سه جزء اصلی فلسفه یعنی شناخت، اخلاق و احساس زیباشناختی را تبیین کند. این نوشتار درصدد است برمبنای آثار اصلی کانت و شروح شارحان، معنا و چگونگی تبیین نظام کامل فلسفی در اندیشه کانت را بررسی نماید.
خلاصه ماشینی:
"قوه حکم بر مبنای«اصل غایتمندی طبیعت»2،با تأمل بر مفهومها و قوانین تجربی فاهمه،صورتهایمحض(غایی)آنها را انتزاع کرده و این صورتها را بمثابۀ وجود فوق محسوس اعیانعرضه میدارد و در گامی جلوتر،با وحدت صورتهای انتزاعشده تحت صورتهای کلیتر،تصویری از طبیعت بنحو کلی بمثابۀ فرولایۀ فوق محسوس جهان در خدمت عقل(اختیار)قرار میدهد: فهم،توسط امکان قوانین پیشین خود برای طبیعت،دلیل این را که طبیعت فقطبمثابه پدیدار برای ما شناخته میشود بدست میدهد و با این کار در عین حال بهفرولایۀ فوق محسوس طبیعت نیز اشاره دارد؛اگرچه آن را کاملا نامعین باقیمیگذارد.
free play قوۀ حکم با انتزاع انواع و اجناس اعیان تجربی و وحدت این مفهومها در سلسلهمراتبی منظم،هم مفهومهای تجربی کلی مورد نیاز علوم و فلسفه را عرضه میدارد وهم با طراحی این نظام غایتمند-که در آن هرعضوی هم وسیله و هم غایت است وهمۀ اعضا در خدمت هم و در خدمت کل عمل میکنند و رو بسوی غایتی نهاییدارند24-اصل یکنواختی طبیعت را که لازمه اصلی استقراء است تبیین میکند.
25 بدین ترتیب،قوۀ حکم بر مبنای«غایتمندی طبیعت»بمثابۀ اصل راهنمای اینقوه،عنصر صوری محض اعیان،یعنی«توافق کثرات با یک وحدت بدون اینکه معینباشد این[وحدت]چه باشد»26،را مورد تأمل قرار میدهد و با انتزاع آنها ووحدتشان در سلسلهمراتبی از انواع و اجناس،هم بنیاد شناختهای نظری فاهمه راعرضه میدارد و هم با معرفی صورتهای مذکور بمثابۀ متعلق زیبایی طبیعی،احساسلذت برخاسته از این فعالیت ذهنی را تبیین میکند."