چکیده:
خداوند هستی را با نظمی بی نظیر و وحدتی حیرت آور خلق کرده است. بخش کوچکی از این نظام، طبیعت و انسان است. طبیعت با تمام موجودات خویش در ارتباط با بخشی دیگر از هستی یعنی انسان می باشد. به گواهی آموزه های ادیان ابراهیمی (توحیدی) کل هستی و به تبع آن طبیعت تسبیح گوی خالق خویش می باشند. این صفت حاکی از مخلوقی زنده و دارای ادراک است که نوعی حقوق و تکالیف را متوجه آن می گرداند. خداوند طبیعت و همه مواهب آن را در اختیار انسان قرار داده تا او بتواند با بهره مندی از آن به کمال نهایی که همانا قرب الهی است نائل گردد. این رابطه تعاملی، رابطه بین دو موجود زنده با یکدیگر است نه رابطه ای که بخشی از هستی (انسان) به بهره کشی از بخشی دیگر (طبیعت) بپردازد. حلقه اتصال بین انسان و طبیعت پرداختن به مسئله بنیادین هدف غایی خلقت انسان است. در این مقاله ضمن تحلیل آموزه های موجود در ادیان توحیدی در حوزه مرتبط با موضوع این پژوهش، به این سوال که نقش انسان در ایجاد فساد و شر اعم از طبیعی یا مابعد الطبیعی تا چه میزان است پاسخ داده شده است. روش تحقیق در این پژوهش نگرش تحلیلی و فلسفی به پدیده های عالم با استفاده از پردازش آموزه های ادیان توحیدی می باشد. از جمله نتایج این پژوهش می توان پرداختن به مسئله بحران زیست محیطی با نگاهی نو و دین محور و ارائه راه حل های مبنایی دینی در این خصوص و نیز وجود شر در هستی در صورت تقابل انسان با محیط زیست را نام برد.
خلاصه ماشینی:
"در متون مقدس ادیان توحیدی (ابراهیمی)که بخشهای زیادی از آنها به بیان رابطۀ«خدا با طبیعت و انسان» اختصاص داده شده است،آموزههای دینی وجود دارد که با عملیاتی کردن آنها به محیط زیستی سرشار از تجلیات الهی که همانا بهرهمند کردن انسان از مواهب خویش است میتوان دست یافت؛بنابراین در این پژوهش قصد بر آن است با استفاده از متون دینی ادیان توحیدی (theistic relition) و بهکارگیری روش توصیفی پدیدههای هستی به تحلیل و نقادی رابطۀ انسان و طبیعت و رابطۀ آن دو با خدا،رابطۀ بین اعمال انسانی با حوادث طبیعی (natural events) و تخریب محیط زیست و رابطۀ آن با تخریب هدف غایی نظام آفرینش بپردازیم.
اگر قدری افق دید خویش را گستردهتر نمایم خواهیم دید که نهتنها ادامۀ حیات این جهانی انسان وابسته به محیط زیست میباشد،بلکه نظام هستی توسط خداوند آنچنان مهندسی شده است که غایت خلقت انسان که درواقع چیزی جز قرب الهی (nearness to God) و وصول به سعادت حقیقی نیست بر استفاده از مواهب طبیعت متوقف است.
بنابراین نهتنها آموزههای دینی به پردازش صحیح ارتباط نیات و اعمال انسان با حوادث زیبا و نازیبای طبیعت پرداخته بلکه امروزه با پیشرفتهایی که در علوم مختلف زیستی برای بشر حاصل شده و نیز نتایج خوبی که به مدد استفاده از ابزارآلات دقیق استخراج شده،بهت و حیرت بشر راجع به نظریات صائب دین پیرامون مسائل پیجیده طبیعی به اثبات رسیده و این نوع گزارشدهی علمی دین بیشازپیش به حقانیت آن در عصر پسامدرنیسم علمی گواهی میدهد."