خلاصه ماشینی:
"اینکبا توجه به این مطلب شاید از خود بپرسیم:چراهمان طور که بسیاری از نویسندگان اظهار کردهاند و هریک از ما نیز به تجربه دریافتهایم،واقعیت نمایی فیلم در مقایسه با عکس تا بدینحد قویتر است؟اولین پاسخی که به ذهنمیرسد این است:حرکت که بیگمانعمدهترین تفاوت بین عکس غیر متحرک و فیلم بهشمار میآید،سبب واقع نمایی پر توان فیلممیگردد.
منطقی است که تصور کنیم اهمیت«حرکت»در سینما به یک عامل سوم بستگیدارد،عاملی که هرچند ادگار مورین(آنجا کهنمایشی بودن تصاویر و واقعیت حرکت را درفیلم مقایسه میکند)از آن ذکری به میان آورده وآلبرت میشوته نیز آن را سزاوار بررسی جداگانهدانسته است،اما هرگز به نحوی شایسته موردتجزیه و تحلیل قرار نگرفته است.
علاو بر این اگر بخواهیم از روش استدلالنویسندۀ فوق پیروی کنیم باید بگوییم که عاملقدرتمندتر در تئاتر«توهم»نسبت به واقعیتنیست بلکه خود واقعیت است(یعنی دقیقاصحنه،فضا و حضور واقعی بازیگران)کهآرنهایم آن را با تصاویر(تنها چیزی که در سینمادر معرض تماشا گذاشته میشود)مقایسهمیکند.
اگر حقیقت داشتهباشد که علت باور نکردنی بودن نمایش تئاترواقعی بودن آن است،این نیز حقیقت دارد کهباور نکردنی بودن عکس و تصاویر غیر متحرکنتیجه بیش از حد غیر واقعی بودن آنهاست(مثلاشاید به این دلیل که بر روی کاغذ مستطیل شکل،کوچک و بدون حرکت نقش گردیدهاند).
(به تصویر صفحه مراجعه شود) فیلم نیز مانند این دو هنر از تصاویر تشکیل شده ودرک تماشاگر از آن به گونهای است که آن را بانمایش واقعی اشتباه نمیکند(آلبرت میشوتهاین مطلب را تحت عنوان نظریه«تفکیک فضاها»ذکر میکند)."