چکیده:
تحقیق حاضر بر آن است تا با استفاده از تحلیل محتوا، کتاب علوم تجربی پایه اول راهنمایی را از منظر تاریخ و فلسفه علم و نوع رویکرد به فلسفه علم در کلیت محتوا، مورد بررسی قرار دهد. عدم توجه به تاریخ علم، نامشخص بودن نقش دانشمندان، نادیده گرفتن روش های علمی و نقش محوری نظریه ها و پارادایم ها، دانش آموزان را از فهم بنیانی قواعد و اصول علمی ارایه شده در محتوای کتاب های درسی، در حوزه علوم فیزیکی و تجربی محروم می سازد. به عبارت دیگر خالی بودن محتوای کتب علوم از زیر ساخت های اساسی مرتبط به چگونگی شکل گیری تفکر علمی و ساخت علم در دنیای واقعی و نیز فرآیندی که منتهی به فرآورده های علمی گردیده است، دانش آموزان را از پرورش روح علمی محروم می دارد و آن ها را نسبت به هدف های اساسی تعلیم و تربیت که عبارت از چگونه اندیشیدن است، دور می دارد. با توجه به این واقعیت و ضرورت اهمیت توجه به مساله فوق، هدف های اساسی مقاله حاضر عبارت از بررسی و تحلیل دو سوال عمده زیر می باشد:
1. مهمترین رویکرد ها در فلسفه علم کدامند؟
2. کتاب های علوم تجربی بر پایه کدام رویکرد مبتنی است؟
تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کمی است که به تجزیه و تحلیل محتوای کتاب های علوم تجربی پایه اول راهنمایی پرداخته است. برای انجام این منظور، پس از تعریف پاراگراف به عنوان واحد تحلیل، متن هر کدام از دروس کتاب علوم اول راهنمایی بر اساس مقدار پاراگراف، تقسیم و سپس با در نظر گرفتن مقوله های چهارگانه مورد نظر در تحقیق (تاریخ علم، نقش دانشمندان، جایگاه تئوری ها و پارادایم ها، و روش علمی) محتوای واحدهای تحلیل در هر درس (پاراگراف ها) مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس محاسبه فراوانی هر کدام از مقولات چهارگانه، میزان توجه یا عدم توجه به شاخصه های فلسفه علم در کتاب مذکور مشخص گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است که:
1. کمتر اثری از تاریخ علم در کتاب درسی علوم تجربی پایه اول به چشم می خورد.
2. در کتاب درسی علوم تجربی پایه اول عمدتا به نقش برخی از دانشمندان غربی اشاره شده است که مستقلا و بدون هیچ نوع تعامل فکری با دیگر دانشمندان، به کار علمی می پردازند. در کتاب به خلاقیت ها (تمثیلات، تشبیهات و...) تصویر سازی های ذهنی و یا به طور کلی به جنبه های زیبایی شناسانه کار علمی توجهی نمی شود.
3. مفاهیم علمی به خصوص در فصل فیزیک و زمین شناسی در چارچوب نظریه ها و پارادایم ها قرار نگرفته اند.
4. در روش علمی عمدتا اتکا به گردآوری فاکت ها، مشاهدات و اندازه گیری ها شده است.
و بالاخره تحلیل محتوای کتاب علوم تجربی پایه اول راهنمایی نشان می دهد که عدم توجه کافی به برخی از جنبه های علم و تاکید بر برخی از جنبه های خاص علم، نگرشی اثبات گرایانه به علم را القا می کند.
خلاصه ماشینی:
"برای انجام این منظور،پساز تعریف پاراگراف به عنوان واحد تحلیل،متن هرکدام از دروس کتاب علوم اولراهنمایی براساس مقدار پاراگراف،تقسیم و سپس با در نظر گرفتن مقولههایچهارگانه موردنظر در تحقیق(تاریخ علم،نقش دانشمندان،جایگاه تئوریها وIB} (*)دانشجوی دکترای بخش فلسفه تعلیم و تربیت (**)دانشیار بخش فلسفه تعلیم و تربیت (***)استاد بخش علوم تربیتی &%05217EEOG052G% {IBپارادایمها،و روش علمی)محتوای واحدهای تحلیل در هر درس(پاراگرافها)موردبررسی قرار گرفته است.
کتاب درسی علوم پایه اول راهنمایی براساس کدام رویکرد در فلسفه علم تدوینگردیده است؟ قبل از پرداختن به سوال فوق لازم است به این نکته اشاره شود که امروزه برخلاف نظراثباتگرایان،به یافتههای علمی به عنوان امری قطعی و یقینی نگریسته نمیشود.
در صفحه 145 کتاب علوم سال اول دوره راهنمایی تحت عنوان سرآغاز علم میکروبشناسی میخوانیم: "قبل از اختراع میکروسکوپ توسط لیوون هوک،دانشمندان موجودات زنده را فقط شامل گیاهانو جانوران میدانستند اما از زمانی که این وسیلهی مفید در اختیار آنان قرار گرفت با دنیای بسیار بزرگدیگری آشنا شدند که دنیای جانداران ذرهبینی یا میکروبها بود...
دموکریت برای هر اتم شکلیدر نظر گرفت"(دانشفر و همکاران،3:1383)و آنگاه در همان صفحه ذیل عنوان"فکر کنید"آمدهاست که"چه مشاهدههایی سبب شد تا دموکریت برای ذرههای سازنده مواد مختلف شکلهایگوناگونی را تصور کند"(همان)درصورتیکه منابع دیگر از جمله دامپییر بر این باورند که"فلسفهالیایی با بیاعتبار ساختن حواس به فیلسوفان اتمی کمک کرد تا واقعیت را در چیزهایی دنبال کنند کهحواس آنها را درنمییابد"(دامپییر،40:1371)و همچنین"نظریه یونانی اتمی براساس طرحیکیهانی از فلسفه تشکیل شده بود و جزیی از آن بود و مانند نظامهای ما بعد الطبیعی در دورههایباستان و نوین آموزهای وابسته به نگرش ذهنی پدیدآورندگان آن و پیروانشان باقی ماند و با هر نظامتازهی فیلسوف رقیبی از بیخوبن در معرض واژگونی قرار داشت"(دامپییر،42:1371)."