چکیده:
تصوف در آذربایجان ، بنا به دلایل مختلف دیرتر از سایر نقاط اسلامی آغاز شد. هرچند که رگه هایی از اندیشه های عرفانی قبل از اسلام در نظرات برخی از متصوفه دیده می شود. ولی اغلب ، تصوف معتدل و مقید به شریعت مورد توجه و تبعیت آنها بوده است تا حدی که باباهای بی اعتنا به رسوم خانقاهی و گاه شوریده حال ، مکاشفات خود را در راه تبلیغ شریعت به کار می بستند. صوفیان آذربایجان تا قبل از تسلط مغول ، پایبند به تصوف عملی و اهل تهذیب نفس بودند. به همین دلیل در بین عموم مردم از جایگاه ویژه ای برخوردار و از مباحث نظری و کفالت لطایف عرفانی به دور بوده اند. خانقاه های آذربایجان نیز در قرون پنجم و ششم پررونق و پذیرای عرفای سیاح بوده و مشرب فتوت نیز به دلیل تحولات سیاسی و اجتماعی پیروان زیادی داشت . مقاله حاضر، سعی دارد با بررسی آراء و افکار مشایخ صوفیه ، سیر تاریخی جهت گیری تصوف آذربایجان را تا قبل از تسلط مغول نشان دهد.
خلاصه ماشینی:
لذا در همین جا باید به ذکر دو نکته پرداخت : ابتدا اینکه چرا بعد از گذشت سه یا چهار قرن از تصرف آذربایجان توسط اعراب ، تصوف اسلامی خود را نشان می دهد؟ و دوم اینکه چه اندیشه ای در نزد نخستین صوفیان آذربایجانی بارز و برتر بوده که می تواند نشانه و اشاره ای به پیوند آیین تصوف اسلامی در اینجا با میراث فرهنگ و آیین های قبل از اسلام باشد.
اگر سخن حافظ حسین کربلائی را در روضات الجنان بپذیریم ١ در این صورت شیخ ابواسحق ابراهیم بن یحیی جوینانی اولین صوفی آذربایجان می باشد؛ هرچند که وی را باید یکی از صوفیانی به شمار آورد که در آذربایجان زندگی می کرده اند، ولی نام و نشانی از آنها در دست نیست .
به هر جهت ، بعد از جوینانی ، بزرگترین صوفی آذربایجان در اواخر قرن سوم هجری شیخ ابوبکر حسین بن علی بن یزدانیار ارومی می باشد که بیشتر با لقب ابن یزدانیار شناخته می شود که این لقب ، نشانه برخورداری از خاندانی متمول و زرتشتی بوده که تا اوایل قرن سوم هجری توانسته بودند به دین و آیین دیرین خود باقی بمانند.