چکیده:
کتاب تاریخ اسلام ، نوشته مرحوم دکتر علی اکبر فیاض (متوفی ١٣٥٠ ش) از اولین آثاری است که در زبان فارسی و به سبکی نو در زمینه تاریخ اسلام تدوین گردیده و درحجمی اندک ، دوره ای نسبتا طولانی از صدر اسلام تا پایان دولت عباسیان را دربرمی گیرد. این کتاب به رغم داشتن ویژگیهای مثبت که ناشر در مقدمه کتاب به آن اشاره کرده است ، در فصول مربوط به دوران نبی اکرم (ص ) و خلفای راشدین حاوی مطالب انتقاد برانگیزی است که در این مقاله ، مواردی از آنها از جهات مختلف تاریخی ، کلامی و نگارشی مورد نقد قرار گرفته و هریک به فراخور موضوع و ذیل دسته بندیهای مربوطه ارائه می گردد. ارائه چهره ای ناروادار و بی تساهل از پیامبر (ص ) و مسلمانان صدر اسلام و نقل کثیری از این گونه روایات در کتاب مذکور که باعث برداشتهای غلط از شخصیت و سیرٔه رسول اکرم (ص ) می گردد، سبب اصلی در ساماندهی این مقاله بوده است . به همین لحاظ ، مقاله حاضر با نقد یکی از این روایات که به زعم راقم این سطور، «خشن ترین روایت » موجود در این کتاب درباره پیامبر (ص ) و اصحابش می باشد، آغاز شده است .
خلاصه ماشینی:
نکاتی چون : به قتل رسیدن همراهان زید بن حارثه و زخمی شدن خود او توسط بنی فزاره ، سب نبی اکرم و افراط در این امر از جانب ام قرفه و گسیل افرادی از قبیله و خویشاوندانش برای قتل غافلگیرانه پیامبر (ص ) که به هیچ یک از این نکات در کتاب مورد نقد اشاره نشده و تنها علت برخورد مسلمانان با بنی فزاره ، لخت کردن کاروان بازرگانی آنان از سوی قبیله مذکور مطرح شده است .
چنین رفتار خشونت آمیزی - اگر هم از سوی صحابه صورت گرفته باشد - با سنت و سیره حسنه رسول اکرم (ص ) در تعارض است و مطمئنا مورد تأیید پیامبر (ص ) واقع 2 نمی شود، چراکه ایشان در مناسبتهای مختلف ، اصحاب خود را از مثله کردن افراد و حتی سباع و وحوش ٣ نهی کرده و به اعتبار اخبار و روایات ، به هنگام اعزام سرایا نیز همواره فرماندهان و سربازان خود را با دستورات مؤکد متوجه این امر می کرده است ٤، لذا بعید است که از شقه شدن پیرزن فزاری به دست اصحاب و گرداندن سر او در مدینه ، اطلاع داشته و اعلام رضایت کرده باشد.
جمله فوق بدون هیچ توضیحی ، مآلا باعث این تصور می گردد که پیامبر خدا (ص ) به علت خویشاوندی با بنی هاشم و رعایت حال اقوام خویش چنین فرمانی داده است ، در حالی که علت این فرمان چنانکه طبری نیز اشاره کرده است ، احتمال حضور اجباری بنی هاشم و الزام قریش به آنان برای شرکت در جنگ بدر و عدم رضایت قلبی آنان از ١.