چکیده:
دیدگاه نصر در مورد تمدن ، حکایت از پارادایم جدیدی در تعریف تمدن دارد؛ او برخلاف طیف قدیمی تر نظریه پردازان عرصه تمدن ، فرهنگ درون تمدنی و هویت مستقل فرهنگی را شاخصه و مبنای شکل گیری تمدنها و مرزبندی های تمدنی به شمار می آورد؛ بر این اساس وی تمدنها را مبتنی بر جوهرٔه فرهنگی آنها، به تمدن سنتی و تمدن مدرن تقسیم بندی می کند؛ از این منظر، هر امری در تمدنهای سنتی مبتنی بر نوعی ارتباط با ماوراءالطبیعه و معنویت قدسی است ، در حالی که در تمدن مدرن انسان خاکی فارغ از هر چیزی ، منشاء و معیار تمام امور به شمار می آید. با این رویکرد تمدن اسلامی در ردیف تمدنهای سنتی قرار می گیرد. در دیدگاه او، اسلام موجد تمدن اسلامی است ، از این رو ارکان آن نظیر قرآن ، پیامبر(ص ) و مسلمان مومن مبانی تمدن اسلامی به شمار می آیند. وفادار بودن او به نظریات سنت گرایی باعث شده تا بیشتر به کلیت و کمتر به اجزاء تمدن اسلامی بپردازد، این اعتقاد باعث نشده وی به تحولات درونی تمدن اسلامی علاقه نشان ندهد. دیدگاه سنت گرایانه او باعث شده تا بحث های تطبیقی بسیار مفیدی در آثار او یافت شود که ما را در شناخت دنیای کنونی و به تبع آن ، فهم صحیح و کامل تر تمدن اسلامی یاری می رساند
خلاصه ماشینی:
com چکیده دیدگاه نصر در مورد تمدن ، حکایت از پارادایم جدیدی در تعریف تمدن دارد؛ او برخلاف طیف قدیمی تر نظریه پردازان عرصه تمدن ، فرهنگ درون تمدنی و هویت مستقل فرهنگی را شاخصه و مبنای شکل گیری تمدنها و مرزبندی های تمدنی به شمار می آورد؛ بر این اساس وی تمدنها را مبتنی بر جوهرٔە فرهنگی آنها، به تمدن سنتی و تمدن مدرن تقسیم بندی می کند؛ از این منظر، هر امری در تمدنهای سنتی مبتنی بر نوعی ارتباط با ماوراءالطبیعه و معنویت قدسی است ، در حالی که در تمدن مدرن انسان خاکی فارغ از هر چیزی ، منشاء و معیار تمام امور به شمار می آید.
١- تمدن سنتی : از منظر نصر، تمدن سنتی که در مقاطع مختلفی آن را تمدن شرقی نیز می نامد، در سلطه یا ایدٔە حاکم یا مشیت الهی است که جوهرٔە آن هدایت کنندٔە تمدن مورد نظر است ، در این تمدن مؤلفۀ اراده الهی بسیار پررنگ و برجسته است و حقیقت و امر قدسی (معنویت ) شئون مختلف حیات تمدنی را به خود اختصاص می دهد و تفکر و اندیشه ، قوانین ، هنر و بالاخره تمام جنبه های زندگی ، از آن به شکل مستقیم تاثیرمی پذیرد،٢ مردمان این تمدن همواره در فضایی زندگی کرده اند که همانند فضای درون یک دایره است که مرکزی ثابت و متعالی دارد و زمان را همواره در ارتباط با آغاز- که همان انجام وجودشان است - تجربه کرده اند، تمدنهای کهن هرگز 3 مبداء و مرکز خود را فراموش نمی کنند.