چکیده:
در بررسی تاریخ آموزش و پرورش در سرزمین های اسلامی به نواحی و شهرهایی بر می خوریم که با وجود شهرت و کثرت علمای منسوب به آن اطلاع چنـدانی از وضع علمی آنها در دست نیست . از جمله آنها ناحیـه طـوس اسـت کـه بـه رغـم اهمیت مذهبی و برخاستن علما و دانشمندان بزرگی از آنجا چون شیخ طوسـی ، ابوحامد غزالی ، ابن حمزه طوسی ، خواجه نصیرالدین طوسی و ... تا کنون بررسـی دقیقی درباره آن انجام نیافته است . یکی از جنبه هـای ناشـناخته طـوس مراکـز آموزشی آن است . در این مقاله مهمترین مراکـز آموزشـی ایـن ناحیـه معرفـی و شواهد و قرائن جدیدی نیز در تایید وجود نظامیه طوس ارائه شده است .
خلاصه ماشینی:
چنـین اسـتدلال شـد کـه اگـر عنصرالمعالی در تاریخ ٤٦٢ق در گذشته باشد، تاریخ ٤٧٥ق را نمی توان به عنوان تـاریخ تألیف قابوسنامه پذیرفت و تاریخی که در بیشتر نسخه های خطی این کتاب قید شـده ، نادرست است .
میترا مهرآبادی در تاریخ سلسله زیاری، ضمن اشاره به بحث یاد شده ، «اصـلی تـرین ، مهم ترین و تعیین کننده ترین » دلیل خود را برای اتخاذ نظر نهایی ، معرفـی شـدن یـک نسخه تازه از قابوسنامه می داند و معتقد است که یافتن این «نسخه عالی » از «کارهـای ١.
ویژگی این نسخه تازه یـاب آن اسـت کـه سال ٤٨٣ق را به عنوان تألیف بر خود دارد و از خلال آن قرائتی به دسـت مـی آیـد کـه نشان می دهد کیکاوس بن اسکندر در آن زمان زنده بوده و حکومت داشته است .
سؤال دیگر این است کـه اگـر ایـشان نسخه یاد شده را «به تمامی » در اختیار نداشته اند، چگونه توانسته اند از خلال آن قرائنی را به دست آورند که نشان دهد عنصرالمعالی تـا سـال ٤٨٣ق .
زنـده بـوده و بـر مـسند حکومت قرار داشته است ؟ اکنون بحث بر سر این نکته است که آیا باید بر اساس سـخن ابـن اسـفندیار، تـاریخ درگذشت عنصرالمعالی را در سال ٤٦٢ق بدانیم و تاریخ تألیف قابوسنامه را پیش از آن محسوب داریم یا نه ؟ قرائنی در دست است که نادرستی سخن ابـن اسـفندیار را آشـکار می کند.
قابوسنامه و تاریخ درباره اخبار تاریخی کتاب قابوسنامه باید گفت ، این اخبار، گذشـته از مـواردی کـه بـه رویدادهای زندگی خود او مربوط می شود، در قالب حکایات تاریخی بیان شده اسـت .