چکیده:
بحرانهای بین المللی و راههای مقابله با آنها، همواره مورد توجه جدی اندیشمندان روابط بینالملل قرار
دارند و از موضوعات مهمی هستند که شایان توجه و کاوشدقیق میباشند. این بحرانها معمولا از لایه های
متعددی، تشکیل شده اند و متغیرهای مختلفی در سطوح مختلف در شکل گیری و تداوم آنها تعیین کننده
است. بحران دارفور یکی از وخیم ترین بحرانهای بینالمللی است که منجر به مرگ هزاران انسان شده و
توجه کل دنیا و محافل بین المللی را به خود جلب کرده است، این مقاله در صدد است که عوامل موثر در
این بحران را در سه سطح خرد، ملی و کلان با تاکید بر عوامل و متغیرهای مرتبط با ویژگیهای اجتماعی و
فرهنگی مردم دارفور، ساختار حکومتی و مولفه های بورکراتیک و نهایتا تحمیلهای سیستمی را که ناشی از
رقابتهای قدرتهای بزرگ در سطح منطقه و بین الملل است بررسی کند. مبانی نظری انتخاب شده برای
تحلیل، دیدگاه واقع گرائی میباشد که در سطح خرد با بررسی آموزه های انتخاب عقلایی، احساس تبعیض
و بی عدالتی بین ساکنان دارفور را مهمترین متغیر سطح خرد تداوم بحران تشخیصمیدهد و در سطح ملی
نیز دخالت دولت در منازعه برای حفظ قدرت طبقه حاکم و ساختار نظامی حکومتی سودان را عامل مهم
تداوم بحران معرفی میکند.
منافع قدرتهای بزرگ برای حفظ توازن منطقه از طریق تداوم بحران، از جمله متغیر های اساسی در
افزایشپیچیدگی بحران است.
خلاصه ماشینی:
"تا جایی کهاین کشور از جنایات انجام شده در دارفور به عنوان«نسلکشی»{o1o}نام برد تا بتواند با بسیجافکار عمومی داخلی و خارجی نیروی عظیمی را جهت دخالت در بحران و رسیدن به اهدافمورد نظر خود ایجاد نماید )47 p,dibI( به همین دلیل خانم رایس در صحبتهایی اشاره میکند:«برای 60 سال کشورم آمریکا،ثبات را به قیمت دموکراسی در منطقه پیگیری میکرد اماهیچکدام را بدست نیاوردیم اکنون ما روش دیگری انتخاب کردهایم از خواستهای دموکراتیکهمه مردم در هر کجای دنیا حمایت میکنیم»{o2o}بنابراین آمریکااز جنبشهای شورشی با عنوانحمایت از دموکراسی حمایت به عمل آورد و تلاش کرد با مداخله در بحران دارفور ضمنضعیف کردن دولت بنیادگرای عمر البشیر که سودان را محل امنی برای تروریستها کند.
برای این کارباید توجه داشت که در بحران دارفور،بحث کمبود زمین،خشکسالی،وجود احساس تبعیضبین مسلمانان عرب و غیر عرب،اختلاف بین کوچ نشینان و کشاورزان بر سرزمین و مراتع،عدم توزیع عادلانه منابع ملی کشور مخصوصا نفت،احساس عقب ماندن از چرخه توسعه،فشارهای روانی و سیاسی و پیدایش ذهنیت منفی علیه دولت به دنبال حمایت دولت از قبایلعربی مسلمان از جمله عوامل موثر در سطح خرد در بحران هستند،سیاست حزبی کردنادارات دولتی،قراردادن شرط عضویت و هواداری از حزب حاکم بعنوان معیاری برایاستخدام در ادارات دولتی،به هم زدن سیستم سنتی حل اختلافات ناشی از تقسیم زمین،دخالت دولت در مسائل روزمره مردم با هدف تضعیف سیستم قبیلهای،ساختار حکومتیدیکتاتوری و تمرکز قدرت در دست یک فرد،دولتی کردن منازعه و ایجاد شبه نظامیانجنجاوید توسط دولت،ساختار نامتقارن حکومت در مقابل ساختار مردمی شورشیان از جملهعوامل در سطح میانی هستند که بر پیچیدگی بحران و حل آن میافزایند."