چکیده:
قافیه یکی از جلوه های موسیقی شعر است؛اما اغلب نقش صوتی و موسیقایی آن نادیده گرفته شده است. از آنجا که آشنایی حافظ با روابط پیچیده نظام آوایی کلمات، زنجیره ای از گوشنوازترین قوافی را در کنار دیگر تناسبها و تضادها، صنایع بدیعی و اشارتهای پنهان و آشکار آوایی و معنایی پدید آورده است، نگارنده می کوشد، نقش موسیقایی قافیه را با تکیه بر غزلیات حافظ مورد بررسی قرار دهد. خوش تراشی واژه های قافیه، ساختهای محکم و گوناگون قافیه ،که اغلب از حروف نرم و روان یا حروف پر طنین تشکیل شده است، حسن استفاده حافظ از موقعیت مکانی قافیه در جهت تشخص لفظی و معنایی مفهوم مورد نظر، تاثیر طنین حروف قافیه در جبران محدودیتهای وزنی و القای عاطفه مورد نظر شاعر، تناسب آوایی اجزای بیت با حروف قافیه، تاثیر صامتها و مصوتهای مشترک بعد از روی در غنای موسیقی قافیه و اعنات در این مقاله به عنوان عوامل گوشنوازی قافیه در شعر حافظ مورد بررسی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"در این مورد میتوان شواهد متعددی را از دیوان حافظ ارائه کرد؛مثلا در وزن فاعلاتن، فاعلاتن فاعلاتن فاعلن(بحر رمل مثمن محذوف)غزلی با حال و هوای اندوهبار: سینه مالامال در دست ای دریغا مرهمی#دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو#ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی (دیوان،ص 331) غزلی در همین وزن با قافیهای متفاوت و فضایی شاد: افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن#مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن خوش به جای خویشتن بود این نشست خسروی#تا نشیند هر کسی اکنون به جای خویشتن (دیوان،ص 168) بحر مجتث مثمن مخبون محذوف(مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن): ز دلبرم که رساند نوازش قلمی#کجاست پیک صبا گر همی کند کرمی قیاس کردم و تدبیر عقل در ره عشق#چو شبنمی است که بر بحر میکشد رقمی (دیوان،ص 332) کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت#من و شراب فرحبخش و یار حورسرشت گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز#که خیمه سایۀ ابرست و بزمگه لب کشت (دیوان،ص 55) بدین ترتیب،محدودیت اوزان عروضی در شعر حافظ،عاطفه او را در تنگنا قرار نمیدهد."