چکیده:
تمثیل، به عنوان یکی از نخستین و مهمترین صنایع ادبی، شیوه ای استدلالی است که هدف آن، انتقال بهتر معنا و مفهوم به مخاطب و تاکید بر آن است. این زیور ادبی از متفرعات تشبیه و اخص از آن است. موقعیت وجه شبه، تمثیل را از تشبیه متمایز ساخته و بر مبنای همین وجه شبه است که آراء صاحبنظران در باب تمثیل شکل گرفته است. مهمترین عقایدی که در باب تمثیل وجود دارد، سخنان جرجانی، سکاکی و خطیب قزوینی است که هر یک از آنان پیروان و طرفدارانی دارند. بر محور عقاید این بلاغیان ، سه عقیده کلی درباره تمثیل به دست می آید که از این میان، رای جرجانی و سکاکی ـ با وجود اندک اختلافی که با هم دارند ـ اصح و اکمل است. تمثیل با مباحث بلاغی دیگری چون تشبیه ساده و مرکب، استعاره و مثل پیوند خورده و با وجود شباهتها و مناسبتهایی که بین آنهاست، تفاوتهای اساسی و بنیادینی با یکدیگر دارد. هدف این مقاله، تحلیل تمثیل بر اساس عقاید برجسته بلاغیان و تبیین جایگاه بلاغی آن در ارتباط با این صنایع است.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس در بیت زیر از بشار تمثیل وجود دارد: و کأن اجرام النجوم لوامعا#درر نشرن علی بساط ازرق7 در این بیت،ستارگان درخشان آسمان به مرواریدهایی پراکنده بر روی فرش کبود تشبیه شدهاند که وجه شبه آن مرکب و حسی است.
از سوی دیگر در هر یک از این باورها لطیفهای نهفته است؛وجه عقلی در تمثیل،که جرجانی از آن سخن میگوید،دلالت بر کیفیت استدلالی و تعقلی تمثیل میکند و وجه وهمی که سکاکی از آن یاد میکند،ناظر برکارکردهای دوگانۀ وهم است که از یک سو امور وهمی و غیر حقیقی را پدید میآورد و از سوی دیگر، ادراک جزئیات میکند و برای یک مفهوم کلی که در قوۀ عاقله ضبط و ثبت شده است، مصداقهای جزئی ارائه میکند.
عقاید و نظریات بلاغیون متقدم را در باب تمثیل،بدین صورت میتوان جمعبندی کرد: الف)ابن اثیر و خطیب قزوینی و تفتازانی:تمثیل تشبیهی است که وجه شبه آن منتزع از متعدد باشد و در اساس تفاوتی با تشبیه ندارد.
محمد خلیل رجایی به وجه منتزع از متعدد اشاره کرده؛اما شواهدی که برای تمثیل نقل کرده از نوع تشبیه مرکب است(معالم البلاغه،ص 76-275،1340)؛زیرا وجه شبه آن مرکب حسی است.
از سوی دیگر،میتوان گفت استعارۀ تمثیلی مفرد نیز در مواردی به مفهوم رمز و نماد نزدیک میشود و اگر چه عبد القاهر خود به مقولۀ نماد به معنای امروزی آن نپرداخته با طرح استعارۀ تمثیلی مفرد، باب گفتگو در این زمینه را باز و بستر مناسب آن را فراهم کرده است؛به عنوان مثال،تشبیه عشق به آتش،و پاکی به چشمه،همچون تشبیه قرآن به نور و علم به حیات از نوع تمثیل است؛چرا که وجه شبه آن عقلی و تأویلی است."