خلاصه ماشینی:
"از آن گذشته،ترتب کدام بحث کلامی همچون جبر و اختیار و کسب بر روابط اجتماعی،مسائل حقوقی و قوانین مدنی اینگونه مستقیم و چشمگیر است و در جزءجزء اعمال روزمره،به دلیل پرداختن به مسئولیت فردی،اثر میگذارد؟ بدینترتیب کسب،برای حل تعارض میان مسئولیت اخلاقی انسان از یکسو و اعتقاد به قدرت مطلق خداوند و اثبات اعتقاد به حضور مداوم او در افعال آدمی،از آرای متکلمان سر برآورد.
اشعری با طرح این مسئله که خداوند هماهنگ با قصد و نیت انسان،عین فعل را میآفریند و تمام میکند،و انسان در هیج موضوعی رأسا نمیتواند کاری کند،و قسمتی از تمام یک فعل نتیجهء قصد اوست و به دلیل همین قصد که معطوف به انجام فعلی نیک یا فعلی بد و قبیح است ثواب و عقاب آن فعل را کسب میکند، نظریهء تطابق و هماهنگی میان اختیار انسان و اختراع و خلق خدا را با اشاره به نکتهء تازهای تکمیل میکند؛نکتهای که لرزه بر ارکان علیت افکند،و آن این است که این تطابق،معلول یک هماهنگ نیست که بنیاد آن از پیش به دست قدرت خداوند نهاده شده،بلکه ناشی از عادت و سنت الهی است که (1).
در میان متکلمین پسینتر،تلاش برای حل مشکل تقابل شمول اراده و قدرت خداوند و خلق فراگیر او و ارادهء انسان و مسئولیت تکلیف وی،به وضوح به سود اختیار تغیر جهت داد و نوعی گرایش کسب ستیزی،به مفهومی که در میان اشعریان متقدم رایج بود،در دیدگاه ایشان راه یافت و ابن الهمام،محمد بن عبد الواحد(097-168)صاحب کتاب المسایره فی العقاید المنجیه فی الآخرة اعلام داشت آفرینش خداوند فراگیر است بر (1)."