خلاصه ماشینی:
"با اندیشیدن در موردمسایلی که این بحران در بخش مالیآشکار ساخت،مشخص میشود کهاین مسایل عمومیتر هستند و مسایل(به تصویر صفحه مراجعه شود)مشابهی در دیگر حوزهها وجود دارد.
آنچه علاوه بر این جالب استاین است که وقتی به ژرفای لایهیرویی نگاه میکنیم،فراتر از ابزارهایمالی،وامهای رهنی پرریسک،ابزارهایبدهی وثیقه شده،این بحران خیلیمشابه بسیاری بحرانهای پیش از خود،خواه در امریکا و خواه در خارج،است.
پرسش بزرگی که بخش اعظم اینکتاب عنوان میکند این است که چهگونهو چرا ما اجازه دادیم این بحران باردیگر و در چنین مقیاسی رخ دهد؟درحالی که یافتن تبیینهای عمیقتر دشواراست،برخی تبیینهای ساده هست کهبه آسانی میتوان رد کرد.
پرسشها این است،اگر سیاستهایدیگری دنبال میشد وضعیت چهگونهبود؟آیا عملکردهای صندوق بینالمللیپول و خزانهداری امریکا سقوط راطولانیتر و ژرفتر کرد یا آن را کوتاهترساخت و از عمق آن کاست؟ برای من،پاسخ روشنی وجود دارد:نرخهای بهرهی بالا و کاهش هزینهها کهصندوق بینالمللی پول و خزانهدارامریکا تحمیل کردند-درست مخالفسیاستهایی که امریکا و اروپا دربحران جاری دنبال کردند-وضعیترا بدتر ساخت.
اما نگاهیدقیقتر به اقتصاد امریکا نشان میدهدکه مشکلات عمیقتری وجود دارد:جامعهی که در آن آنانی که در میانههستند درآمدشان طی یک دهه ثابتمانده،جامعهای که مشخصهاش نابرابریفزاینده است؛کشوری که در آن،به رغماستثناهای تماشایی،بخت آماری این کهیک امریکایی فقیر به جایگاه رفیع درجامعه برسد کمتر از«اروپای کهن»14است،و در آن میانگین عملکرد درآزمونهای متعارف آموزشی در بهترینحالت در حد متوسط است.
)0002,retsuhcS dna (6)-تبیین دیگری در مورد تفاوتدر سیاستها وجود دارد:ایالات متحدهو اروپا به شیوههایی عمل کردند کهواکنش به منافع رایدهندگانشان بود-سیاستهایی که به شرق آسیا تحمیلکردند برای امریکاییها و اروپاییهاپذیرفتنی نبود."