خلاصه ماشینی:
"#***تازه دو ماه تمام بود،که ما را#بود بسر،شور عشق و شادی و مستی#کاشکی آنشب،نداشت صبح بفردا!#یا که بشستیم هردو،دست ز هستی!#یار،بعنوان یادگاری آن شب#طرهای از زلف خود برید و بمن داد#من بنهادم بروی هدیۀ او،لب#بوسه زدم تا دلم ز غم بشد آزاد...
#***صبح،میان کتاب خسرو و شیرین#هدیۀ دلدار را،بشوق نهادم#یاد شب شصتمین،ز الفت دیرین#صفحۀ شصتم،از آن کتاب گشادم..
#***هدیۀ دلدار،هست باز همآنجا#لیک دگر،روح من ز غصه فسرده است!#یار،جفا کرد و سوخت اهل وفا را#عشق و دل من،دو سال هست که مرده است!S}از:بانو دنیا طاهری آرزوها {Sکاش ای مرغ هوا چون تو پری بود مرا#تا ز آزادی دوران خبری بود مرا#کاش ای باد صبا همچو تو بودم آزاد#بگلستان سعادت گذری بود مرا#ای گل تازه که در باغ جهان جلوهگری#چون تو روزی ز طراوت اثری بود مرا#ای که چون سرو در این باغ بخود مینازی#روزگاری هم از این باغ،بری بود مرا#ای خوش آنروز که از بادۀ عشق و مستی#شوری اندر سر و در دل شرری بود مرا#چون تو ای بلبل زیبا بکنار چمنی#بر گلی خرم و زیبا،نظری بود مرا#در جوانی که بجز دانه نمیدیدم هیچ#کی از این دام حوادث خبری بود مرا#منکه مجذوب فریبندگی شمع بدم#کی ز پر سوختن خود خبری بود مراS}"