چکیده:
خاطره، از جملة مواد و مصالح مورخ در تحقیق تاریخی و همچنین، بنیاد تاریخ شفاهی، به عنوان روشی متفاوت در تاریخنگاری، میباشد. خاطرهنگاری با شیوهها و قالبهای مختلف، سابقهای طولانی در تاریخ فرهنگ و ادب ایران دارد. در سالهای اخیر، به دلایل متعدد، در میان طیف وسیعی از رجال و شخصیتها، سنت قدیمی خاطرهنویسی در اشکال گوناگون آن، رواج یافتهاست. از سوی دیگر، فرآوردههای روش علمی تاریخ شفاهی، به عنوان یکی از جدیدترین روشهای گردآوری دادههای تاریخی مورد نیاز مورخان و محققان تاریخ، جامعهشناسی و روانشناسی، رو به افزایش نهادهاست. در این میان، برخی، عنوان تاریخ شفاهی را بر انواعی از خاطرات نیز اطلاق مینمایند. بنابراین، شناخت خاطره، خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی؛ به منظور بررسی تطبیقی و مقایسة تحلیلی ایندو، ضرورت دارد. پرسش کلیدی، این است که آیا اطلاق عنوان تاریخ شفاهی بر انواع خاطره (خودنگاشت، دیگرنگاشت، مکتوب و شفاهی) از نظر علمی صحیح است؟ این، در حالی است که خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی از ابعاد ماهیتی، ساز و کار و کارکرد؛ تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند. این مقاله، بر آن است تا با ارائة تعاریف رایج خاطره، خاطرهنگاری و انواع آن، به تشریح کارکردها و مقایسة ویژگیها، تمایزها و تفاوتهای خاطرهنگاری با تاریخ شفاهی، بپردازد. افزون بر این، اشارة کوتاهی هم به حافظه، به عنوان ظرف خاطره شدهاست.
خلاصه ماشینی:
"در این میان، خاطرات آن بخش از وقایع که نقش مهمی در زندگی بازی کرده است، هرچند مدت زیادی از زمان وقوع آن گذشتهباشد، همواره در ذهن زندهاند و هرگاه صاحب خاطره در یادآوری آن اراده نماید، همچون روز اول در خاطرش به یاد خواهدآمد؛ گوئی لحظهای بیش از آن نگذشتهاست و بهیادآورنده، همواره میتواند شرح کموبیش دقیق و کاملی از آن، با ذکر جزئیات بیان نماید.
خاطرات در نگاه اول و نخستین مبنا، براساس نوع ثبت، ضبط و انتقالشان، به دو دسته: خاطرات شفاهی و خاطرات کتبی، تقسیم میشوند: خاطرات شفاهی، آن دسته از خاطراتی است که صاحب خاطره، خود اقدام به ثبت آنها نمیکند، بلکه این خاطرات به صورت شفاهی برای دیگری نقل میشود.
این خاطرات نقل شده، اعم از آنکه برای فرد متخصصی که درصدد جمعآوری اطلاعات از خاطرهای خاص است و یا صرفا از روی نوعی تفنن و یا دلتنگی بیان شوند، از انحصار فکر و ذهن صاحب خود بیرون میریزند و بدینترتیب به نوعی، از زوال - که ناشی از فراموشی یا مرگ گویندة خاطره است - رها میشوند.
(کمری، 1383، ص 60) مصاحبة تاریخ شفاهی در عین حال که بر نقش محوری فرد در خاطره توجه دارد، اما پرسشها بیشتر معطوف حوادث و تجارب جمعی است و به دنبال خاطرات جمعی میگردد.
درست است که راوی خاطره در هر دو شکل خاطرهنگاری و تاریخ شفاهی باید خاطرات و روایتهای خود را تکمیل یا تصحیح کند، اما در صورت دست نیافتن به نتیجه، این وظیفه برعهدة اسناد مکمل و مؤید نهاده میشود."