چکیده:
این مقاله با ارزیابی رابطه اقتصادی با امریکا، به منافع و ضررهای هر یک از دوطرف
در صورت وجود رابطه اشاره میکند.
در این ارزیابی، با اشاره به اهداف امریکا از داشتن رابطه اقتصادی با دیگر کشورها،
به نیاز روزافزون این کشور و کشورهای صنعتی به کشورهای در حال توسعه و جهان سومی،
توجه؛ سپس بهطور خاص، رابطه اقتصادی ایران و امریکا پیش و پس از انقلاب اسلامی
بررسی شده است. در پایان اظهار میدارد که داشتن یا نداشتن رابطه، افزون بر بررسی
از بعد اقتصادی به بررسی از ابعاد دیگر نیز نیاز دارد که مقاله درصدد بیان آن
نیست.
خلاصه ماشینی:
"در این ارزیابی، با اشاره به اهداف امریکا از داشتن رابطه اقتصادی با دیگر کشورها، به نیاز روزافزون این کشور و کشورهای صنعتی به کشورهای در حال توسعه و جهان سومی، توجه؛ سپس بهطور خاص، رابطه اقتصادی ایران و امریکا پیش و پس از انقلاب اسلامی بررسی شده است.
4. در این بررسی با اشاره به اهداف امریکا از داشتن رابطه اقتصادی با دیگر کشورها به نیاز روزافزون این کشور و کشورهای صنعتی به کشورهای در حال توسعه و جهان سومی توجه خواهد شد؛ سپس بهطور خاص، رابطه اقتصادی ایران و امریکا پیش و پس از انقلاب بررسی، و در پایان، بعد از نتیجهگیری، پیشنهادهایی در این زمینه ارائه میشود.
از 9/14 میلیارد دلار سرمایهای که از امریکا به اروپا و کانادا سرازیر شده، 4/11 میلیارد دلار به صورت سود به امریکا بازگشته، و این بهمعنای خروج 5/3 میلیارد دلار سرمایه است؛ در حالیکه بین امریکا و سایر کشورهای جهان که اغلب توسعه نیافته هستند، وضع برعکس بوده؛ بهطوریکه 9 میلیارد دلار سرمایهگذاری در این کشورها، سودی معادل 9/25 میلیارد دلار برای امریکا در برداشته است و این یعنی ورود 6/16 میلیارد دلار سرمایه به امریکا؛(13) نتیجه اینکه با توجه به وجود ریسک و عدم حتمیتهای موجود، امریکا بیشتر بهدنبال سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته است و در تأمین منافع سیاسی و اقتصادی خود در کشورهای جهان سوم در مقایسه با دیگر کشورهای اروپایی و امریکایی تمایل فراوانی دارد و بدین سبب در پی نزدیک شدن به این کشورها بوده، مایل است آنها را به خود وابستهتر کند."