خلاصه ماشینی:
"اما در پس این چهره یککاریکاتوریست هم وجود دارد که ازکودکی علاقه شدیدی به دیدن کارتون وتصویرهای مکتوب داشته است.
اکثر اوقاتاحساس میکردم رفتن به جلسات گروه(به تصویر صفحه مراجعه شود)کاسنی مثل رفتن به نمایشگاهی است کهآثار زیادی را میتوان در آن دید.
*چرا گروه«کاسنی»درحالیکه اینگروه کاریکاتوریست بودند و رشتهتحصیلی شما گرافیک بود؟ *واقعیت این است که سال اول ورودم بهدانشگاه درسها عمومی بود.
نمیتوانستم از یکی به خاطردیگری دل بکنم،بنابراین،همزمان که به«کاستی»میرفتم،گرافیک هم کار میکردمو سعی میکردم با هرکدام از این رشتههاارتباط داشته باشم تا علاقه و استعدادمرا پیدا کنم.
اگرچه کاریکاتور جدیترینحرفها را در جهان هنر میزند،بههرحالدنبال این شکل از کار نبودم.
*با توجه به علاقهتان به کاریکاتور،چگونه وارد عرصه گرافیک شدید؟ *استمرار این علاقه و ممارست در آنباعث کشف شدن ارتباط کاریکاتور وگرافیک برای من شد،همان چیزی کهشخصیت درونی من به خاطر جدی بودنبه آن گرایش داشت.
بنابراین،بعد از اینکه آقای بیژن صیفوری(1)ازمجله رفت،به واسطه علاقهام به این مجله،باز خودم پیشقدم شدم و آمدم و تقریبا یکدهه در آن کار کردم؛دورهای که ریاضتهنری را برای من به ارمغان آورد؛زیرابه اصطلاح تحت تعلیم و بدنسازی قرار (به تصویر صفحه مراجعه شود)داشتم.
کار بسیار سنگین بود،از این جهتکه کیهان کاریکاتور نشریهای است کهحساسیت روی آن زیاد بوده.
یک وقت در ایده،گاهیدر باطن و گاهی حتی در شخصیت اثرممکن است به این سمت گرایش پیدا کنمو اینها همه در فرآیند به وجود میآید.
درپوستری که نگاه ما را جلب میکند،به یقینعنصر اغراق وجود دارد و همان باعث اینتوجه شده است.
قالب،یونیفورم و بسیاری ازسرکلیشههای این مجله کار اینهنرمند عزیز است که برایش در هرکجا که هست،آرزوی موفقیت داریم."