چکیده:
اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امان الله در افغانبستان, وسیعترین بخش
اصلاحات وی به شمار میآید که:در.جهت مدرنیزه کردن این کشور صورت
گرفت و بیشک تاثیرگذارترین بخش یر در برآیند اصلاحات محسوب
میشود. اهمیت بحث در این است که اصلاحات فرهنگی اجتماعی» به
عنوان زیربنای توسعه سیّاسی؛ فرهنگی, اجتماعی و اقتصادی, در چهت
تجددخواهی و نوگرایی افغانستان انجام شدء اما همین بخش به عنوان علت
اساسی,» در برآیند اصلاحات نیز قلمداد میشود.
این نوشتار تلاشی است در پاسخ به این پرسش که اصلاحات فرهنگی-
اجتماعی امانشه در چه زمینهها و چگونه صورت گرفت؟ در پایان» با بیان
این که نبود مدل مناسب در انجام اصلاحات و تقلید و اقتباس از مظاهر
فرهنگ و تمدن غرب» بدون لحاظ ارزشهای دینی» مذهبی و آداب و
رسوم اجتماعی مردم افغانستان» به عنوان اساسیترین دلیل در برآیند
اصلاحات, نقش این بخش را روشن میسازد.
خلاصه ماشینی:
"با بررسی تاریخ این کشور،جرقه اصلاحطلبی رامیتوان مدتها قبل از دوره امان الله مشاهده کرد؛چنانکه پس از اولین شکستانگلیسیها(1842 م)و با ورود سید جمال الدین در فضای سیاسی کشور،تلاشهایی برایسامان بخشیدن در عرصه سیاسی-فرهنگی صورت گرفت ولی بسیار ناچیز و زودگذر بود؛چون حاکمان افغانستان نتوانستند وجود سید را تحمل کنند.
در این عصر،هم به علت باز شدن پای کارشناسان و دانشمندان خارجی در افغانستان وبرقراری تماس فرهنگی با جهان خارج و در نتیجه آشنایی مردم با طرز زندگی درکشورهای پیشرفته و هم به دلیل حمایت و توجه شخص امان الله به جوانان اهل قلم وتحولطلب که در جهت پیشرفت و ترقی افغانستان کوشیدند،فضای مکدر سیاسی و جوخفقان اجتماعی دورههای پیشین به محیط باز و روشن اجتماعی مبدل گشت: از آن جا که امان الله خان،آزادی مطبوعات و امنیت قلم را تا حد زیادی تأمین کردهبود،فضای مناسبی برای اتصال حلقههای روشنفکری از طریق نشر و توسعه جرایدبه وجود آمد و برعکس دورههای قبل که هرگونه آزادیخواهی و روشنفکری رامغایر با اهداف سلطه میپنداشتند و دگرگونهاندیشان را به زودترین وقت،یا ازصحنه زندگی حذف میکردند و یا در سیاهچالها گرفتار میساختند،اینک درفضای باز اجتماعی،روشنفکران ملیگرا نیز از زندان رها شدند؛از جمله آنهاعبد الرحمان لودین معروف به«کبریت»و عبد الهادی داوی مشهور به«پریشان»بود که در بهسازی و نوسازی کشور خود کوشیدند و در گرو همکاری با شاه جوان و(1).
2 شاه در جریان این سفر،تحت تأثیر فرهنگ و تمدن غرب قرار گرفته و صنعت وتکنولوژی غرب،چشمان وی را خیره ساخته بود،به گونهای که پس از بازگشت به وطن،به شدت به عقبماندگی افغانستان اعتراض داشت و معتقد بود که برای رسیدن بهکشورهای اروپایی،باید صورتا و سنتا غربی شد."