چکیده:
بهرهمند شدن از اسرار و حکمتهای فراوان حج، نیازمند آن است که جانهای تشنه، از زمزم معارف ناب و حقایق پاک آن سیراب شوند و با انجام اعمال آن، بهره معنوی بیشتری کسب کنند.
بایسته است که زائر:
با «نیت» خالص- که همان نزدیکی بنده به خدا و توبه از گناهان و لغزشها است- اعمال خود را آغاز کند.
جامه «احرام»، که همان جامه طاعت و بندگی خدا است بر تن پوشد.
«تلبیه»، این سرود عشق و آهنگ شور انگیز را- که از شنیدن و گفتنش دل فرو می ریزد و تن می لرزد و سیلاب اشک از دیدگان سرازیر میگردد- سر دهد.
به «طواف» پیرامون کعبه بپردازد.
«نماز طواف» را که نشانه کمال علاقه و منتهای محبّت است، در پشت مقام بگزارد و بینی شیطان را به خاک بمالد.
با «سعی» میان صفا و مروه، آثار عبودیت و بندگی را در خود بنمایاند.
با «وقوف» در عرفات، نشست معارفهای میان خود و خدا برگزار کند و بر درجه عرفان و محبتش نسبت به پروردگار بیفزاید.
«وقوف» در وادی منا کند و آرزوها و تصمیم های خود را محقّق سازد.
در «رمی جمرات» متوجه باشد که نهآن «جمره» شیطان است و نه این «سنگ زدن»، رمی شیطان! بلکه این رمز و نمونهای است از آن. روشن است که شیطان هرگز با سنگ طرد نمیشود و تنها راه طرد و در امان ماندن از آسیبهای وی، پناه بردن به خداست.
آری، سنگ زدن به جمرهها، رمز و نشانهای است از رمی دیو درون و بیرون.
در «قربانی» حنجره هوا و زیاده خواهی را ذبح باید کرد.
سرانجام، با «حلق» و تراشیدن سر، باید عیبهای بیرونی و درونی را زدود.
پس زائر باید با انجام صحیح مناک حج، فکرش را متحوّل کند، به تزکیه روح بپردازد و بدیها را از خود دور سازد و به سوی کمال سیر نماید.
خلاصه ماشینی:
4 حقیقت نیّت، همان قُرب بنده به ساحت قدس مولاست که بدون انبعاث روح و سیر ملکوتی آن، حاصل نمیشود و حجگزار و معتمر باید متخلّق به اخلاق الهی شود و از هدف نهایی خود در زندگی ـ که میل به رضا و لقای خداوند است ـ غافل نباشد و تنها به قصد امتثال امر خالقِ یکتا به این میدان وارد شود که چنین نیتی او را از اسارت به آزادی، از محدودیت به بی نهایت و از باطل به حقیقت رهنمون میشود و هرکس با اندک تأمّل در حال خود، پی به صلاح و فساد نیّت خویش می برد؛ ( بَلِ الإِنْسانُ عَلی نَفْسِهِ بَصیرَةٌ، وَ لَوْ أَلْقی مَعاذیرَهُ)؛5 «بلکه انسان خود بر نفس خویشتن بیناست، هر چند دست به عذر تراشی زند.
»32 امام سجاد علیه السلام آنگاه که از حج برگشته بود، از شبلی پرسید: «به هنگام وقوف در عرفات، آیا معرفت خداوند سبحان را ادا کردی و به معارف و علوم الهی پی بردی و آیا دانستی که با تمام وجود در قبضة قدرت خدایی و او بر نهان کار و راز قلب تو آگاه است؟!» حجگزار باید در آنجا بر این نکته عارف شود که خداوند نهان و آشکار او و حتی آنچه برای خود او روشن نیست و به طور ناخود آگاه در زوایای روح او میگذرد آگاه است؛ «انسان اگر بداند که قلبش در مشهد و محضر حق است، همان طور که خود را بهگناهان جوارحی نمیآلاید، گناه جوانحی نیز نمیکند و قلبش را از خاطرات آلوده تنزیه میکند.