چکیده:
کتاب فلسفه امروزین علوم اجتماعی تالیف برایان فی، مدعی نگاهی تازه به این بخش از دانش بشری است. مطالب کتاب، عالمانه و حاصل مطالعه ای درازمدت و در نتیجه مصون از نقد لحظه ای. با این حال نکات زیر حاصل نگاه تاملی و انتقادی به دعوی محوری آن کتاب است. بدین معنا که فی با تاکید فراوان و مداوم بر ضرورت رفع تمایزات و دوگانه اندیشی ها، در واقع آن را به بهترین نحو بازتولید می کند و با تبیین مطلوبیت آموزه چندفرهنگی، مفروضات نهفته آن را ـ که بیش از دو دهه مورد نقد و چالش بوده ـ آشکار می کند. این نوشته نقدی بر پیامدها و استلزامات سیاسی و اجتماعی دعوی فی در عصر جدید ـ و به ویژه در بعد بین المللی آن ـ است. دعوی تعاملی فی در علوم اجتماعی، با استمرار ثنویت خود و دیگری، اولی را سوژه و دومی را ابژه معرفی می کند. بنابراین شناخت تعاملی دیگری بیش از هر چیز و نهایتا برای سلطه بر وی است.
خلاصه ماشینی:
"همچنین در فصل اول میگوید این کتاب وقف روشن کردن شناخت علوم اجتماعی است و آنچه در کانون قرار خواهد گرفت«اشکال گفتمانی تفسیر»است(ص 50)، اما او در مواردی اشکال غیرگفتمانی را نیز وارد بحث میکند.
فی در مقابل این تز و در فرایند استدلال عملی بیان میکند که عاملان ممکن است دلایلی برای اعمالشان داشته باشند که غیرعقلانی و غیرمنطقی باشد و همچنان به عمل خود ادامه دهند.
برای مثال او در فصل هفتم تلاش دارد تا قصدگرایی و هرمنیوتیک گادامری را به هم پیوند بزند اما بهرغم توجه به شاخصهای مهمی که در این دو رهیافت وجود دارد و بسیاری از آنها را توضیح میدهد،آشکار نمیکند که در عمل چگونه میتوان وحدت معنا در قصدیت را با تکثر معنا در هرمنیوتیک جمع کرد.
طرفداران پذیرا بودن دیگران«به کسانی که بیشرمانه و آشکارا اعلام میکنند که اروپا از جانب مهاجران جهان سومی در خطر است و تنها وسیله تضمین و پیشرفت موزون جامعه بشری همان است که آنها را محصور نگه داریم،خشمگینامه چنین پاسخ میدهند:«چون تمام شکلهای فرهنگ شایستهاند،ما اروپاییها حق نداریم هیچ نوع برتری برای خود قایل باشیم و سبک زندگی خود را به عنوان قاعدهای عمومی ارایه دهیم.
اگر گفته شود که دغدعه فی در اینجا علوم اجتماعی است و نه طبیعی و لذا میبایست گرایش پیدا کند به اینکه شخص را به جای شیء بنشاند،در آن صورت این ایراد وارد است که پژوهش فی هنوز ادامه سنت شرقشناسی گذشته است."