چکیده:
حذف نهادها از تحلیل اقتصادی جریان غالب اقتصاد را می توان یکی از مهم ترین گام ها در راه تبدیل شدن رشته اقتصاد به رشته ای مجزا از سایر رشته های علوم انسانی دانست. این اقدام تا حد زیادی موجب مهجور ماندن تحلیل های بین رشته ای گردید و به واسطه آن اقتصاد به علمی فارغ از اخلاق و سیاست، تبدیل شد تا جایی که تنها ردای ریاضیات را برازنده قامت خود می دانست، به این امید که از این طریق به مانند فیزیک، علم شود. از این رو می توان مدعی شد که حذف نهادها یکی از ناخوشایندترین اتفاقات در طول تاریخ علم اقتصاد بوده است، اتفاقی که موجب شد هرچه بیشتر این علم از مسائل دنیای واقعی فاصله گرفته و انتزاعات ریاضیاتی تمام عرصه های آن را دربر گیرد. از این رو بررسی علل فراموشی نهادها توسط اقتصاددانان، امری ضروری است. این موضوعی است که جای خالی آن در ادبیات بحث احساس می شود و این مقاله تلاشی است برای پر کردن این خلاء. در راستای تحقق این موضوع، دراین مقاله، با استفاده از شیوه های تحلیل متنی و محتوا، برخی از علل فراموشی نهادها شناسایی شده است، که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد. علاقه شدید برخی از اقتصاددانان به علم فیزیک و الگو پذیری از آن، اشتباه آنها در تفکیک و جداسازی علم اقتصاد از سایر علوم انسانی، تاثیر حوادث سیاسی، ومجموعه ای از دلایل روش شناختی و معرفت شناختی.
خلاصه ماشینی:
"نخست آنکه توجه به نهادها باعث توجه به مطالبی میشود که در سایر رشتههای علوم انسانی نیز مورد توجه قرار گرفتهاند به عنوان مثال مطالب گستردهای در زمینه عرف در رشته جامعهشناسی وجود دارد و یا قوانین بخش مهمی از مباحث رشتههای حقوق و ع لوم سیاسی هستند از سوی دیگر توجه به بحث نهادها،زبان مشترکی را میان رشتههای گوناگون برای تحلیل پدیدهها ایجاد میکند.
بنابراین ما تمرکز خود را بر روی برخی از علل حذف نهادها از تحلیل اقتصادی اندکی پس از شکلگیری رشته اقتصاد به عنوان یک رشته مستقل متمرکز مینماییم و در این میان به مباحثی مانند توجه اقتصاددانان کلاسیک به علم فیزیک،اشتباهات آنها در تفکیک علوم،تأثیر حوادث سیاسی،دلایل روششناختی و معرفت شناختی و سایر مواردی میپردازیم که در این زمینه تأثیرگذار بوده،و هریک به نوعی مانع بروز و رشد مطالعات میانرشتهای در اقتصاد شدهاند.
در واقع میتوان گفت که،در آن سالها مجموعهای از عوامل من جمله مباحث عقلانیت،مباحث روشنفکران و جذابیت علوم جدید مانند فیزیک به تغییر شکل اقتصاد سیاسی و فاصله گرفتن از نهادها در تحلیل انجامید به گونهای که به موازات انتشار کتاب والراس با عنوان«مؤلفههای اقتصاد محض3»در سال 1847 تا حد زیادی این رشته وارد دنیای جدیدی شد،تا جایی که حتی جونز4نیز که در سال 1871 کتابی با عنوان«اقتصاد سیاسی»چاپ کرد عنوان نمود اسم کتاب بعدیش«اقتصاد»خواهد بود،هر چند عمرش به انتشار آن کفاف نداد.
بررسی این دلایل نشان میدهد که حذف نهادها از تحلیل اقتصادی که هم ناشی از عدم دقت اقتصاددانان جریان غالب و هم دلخوش کردن آنها به یک تعریف مشخص از علم که تنها شاخص آن ریاضیاتی بودن است،و همچنین فرار از سختیهای موجود در تحلیلهای نهادی بوده،ضربات جبرانناپذیری به علم اقتصاد وارد کرده است.
lov ,sevitcepsreP cimonocE fo lanruoJ ehT"woN dna nehT :scimonocE lanoitutitsnI,)1002(,mloclaM ,drofrehtuR ."