خلاصه ماشینی:
"با طرحهای استراتژیکی در سازمانهایدولتی که عهدهدار ارائۀ خدمات به جامعه میباشند،فرق فراوانی وجود دارد؛ولی به هرترتیب سئوال این است که چگونه ممکن است دستگاههای مختلف دولتی و سازمانهایغیر انتفاعی قادر شوند،بدون پیشبینی و برآورد تغییرات محیطی به صورت سیستمی وشناخت آینده امر طرحریزی و برنامهریزی را عملی سازند؟این در واقع همان تفاوتی استکه بین طرحریزیهای سنتی و طرحهای استراتژیکی وجود دارد که در این مقاله مورد بررسیقرار خواهد گرفت.
نیروهای تغییر همان طوری که گفته شد،تغییراتی که در جوامع و در منطقه و در جهان اتفاق میافتد،اثرهای سنگین برسازمانها و دستگاههای دولتی و غیر انتفاعی باقی میگذارد مثلا تغییرقیمت نفت بسیاری از پروژههای دولتی را خدشهدار میکند و یا تحول در یک کشور جهانسبب تغییرات سریع اقتصادی در تمام جهان میشود و در اینجا بحث این است که چگونهمیتوان براین تغییرات غلبه کرد و آن را در جهت تحقق اهداف سازمان مورد استفادهقرار داد و چگونه نظام دولت و بویژه مدیران دولتی میتوانند در صورت داشتن توانایی لازمبراین تغییرات غلبه کنند و آنها را به خدمت خود درآورند؟ معمولا این مقامها از مدتها قبل به این مشاغل منصوب شدهاند و طبعا حالتی انعکاسیو یا انفعالی{o8o}دارند.
برای اینکه وسعت این تغییرات معلوم و شناخته شود و مواجه شدن با آن برایسازمانهای دولتی و غیر انتفاعی تسهیل و ساده گردد،و از طرفی لزوم توجه به طیرحهایاستراتژیکی را اثبات نماید،در زیر این تغییرات تحت پنج طبقۀ مختلف مورد بحث و بررسیقرار میگیرد ولی از آنجایی که اثر تغییرات محیط برسازمانها به یک نسبت نیست و تجزیهو تحلیل محیط به صورت کلی بسیار سخت و مشکل است،بیمناسبت نیست که قبل ازمعرفی و شناخت متغیرها به معرفی محیط سازمانها پرداخته شود."