چکیده:
یکی از موضوعات مهم وضعیت حقوقی توافق بر مهر سنگین است. اگر مهر، عین معین خارجی باشد، نافذ است زیرا محدویتی در مقدار مهر در حقوق وجود ندارد و زوجین مطابق ماده 1089 ق.م می توانند بر آن توافق کنند. همچنین اگر مهر کلی در ذمه را زوج توانایی مالی پرداخت داشته باشد، توافق نافذ است، اگر توانایی مالی تسلیم را نداشته باشد، چون قابلیت تسلیم شرط اساسی قدرت مالی مافی الذمه است، توافق باطل است. در چنین موردی، زوجه مستحق مهرالمثل است اگر زوج قدرت تسلیم آن را داشته باشد یا مهرالمسمی تا حدی که زوج توانایی پرداخت آن را دارد و نسبت به باقی آن حق مطالبه نخواهد داشت. هر چند اخیرا پیشنهادهایی برای حل مشکل مهر سنگین ارائه شده است، ولی برای حل اساسی لازم است دیدگاه زوجه به مهرش و رویه قضایی نسبت به مهر سنگین متحول شود.
One of the important subject is the legal status of great dowry; if it is a designated property، the agreement is valid because there is not any limitation on the dowry and spouses can fix it at any amount they may wish in accordance with Article 1089 of code civil. If is a general nature property and the husband has the power to deliver it، the agreement is valid but if he has not the power، the agreement is void because the deliverability of general nature property is essential condition for it’s validity. In such cases، the wife has right to demand reasonable dowry، if the husband has the power to deliver it or if he has not، she has right to demand the specified dowry to the extent that he has the power to deliver it but not for the remainder. Although some suggestions are presented recently for solving the problem great dowry، but to solve the problem fundamentally، it is necessary to be changed viewpoint of wife to her dowry and the approach of judicial procedures to the great dowry.
خلاصه ماشینی:
"برای اعتبار ما فی الذمه،علاوه بر لزوم تعیین شخص،بعضی معتقدند متعهد و متعهد له باید قصد جدی در مورد ما فی الذمه داشته باشند؛ یعنی به صورت الزامآور دین را اعتبار کنند(نراقی،1417،ص 511؛موسوی خمینی،1415،ج 5،ص 143)و یکی از مشکلات مهر موهوم یا سنگین،فقدان قصد جدی در زمان توافق است،زیرا عبارت شیرین سر سفره عقد«کی داده و کی گرفته ولی رسم خدا و پیامبر است»کاشف از این است که زوج قصد جدی به پرداخت مهر ندارند و الا هرگز به قبول مقدار مهری که فوق طاقت کل عمر او است،راضی نمیشود.
اگر این نظریه نسبت به مهر ما فی الذمه نیز اعمال شود،یعنی آن مقداری از مهر المسمی که زوج در حال حاضر و یا در مدت متعارف مثلا در یک فرصت ده ساله،قدرت تهیه و تسلیم آن را دارد،صحیح تلقی شود و زوج ملزم به تهیه و تسلیم آن شود و زوجه نیز حق مطالبه آن را از طریق توقیف اموال زوج داشته باشد و آن قسمتی که مازاد بر توانایی است،باطل اعلام شود،بسیاری از مشکلات ناشی از مهر سنگین حل میشود و میتوان در یک مدت معقولی مشکل مهر سنگین را تعدیل کرد،زیرا اگر چنین نظریهای نسبت به مهر اعمال شود،اولا هر زوجهای که مهر مطالبه کند،در یک فرصت معقولی زوج باید مهر را به نسبت قدرت مالی خود پرداخت کند و در نتیجه هیچ زوجی به دلیل عدم توانایی پرداخت مهر به زندان محکوم نمیشود که آسیبهای زندانی شدن شوهر نسبت به فروپاشی خانواده و اثر سوء آن بر شخصیت شوهر و جامعه غیر قابل انکار است."