چکیده:
طی دهههای اخیر، سیاست خارجی دولت های خاورمیانهای عمیقا از رشد هویتهای قومی و مذهبی در این منطقه تاثیر پذیرفته، در حالی که رهیافت رئالیسم همچنان منطق حاکم بر تحلیل سیاست در خاورمیانه باقی مانده است. این مقاله در قالب رهیافت سازهانگاری به تحلیل نقش متغیر نوظهور هویت قومی بر سیاست خارجی دولت ها در خاورمیانه میپردازد و بر تفکیکناپذیری حوزه سیاست داخلی و مسائل آن، مانند سیاست قومی از سیاست خارجی این دولت ها و تاثیرپذیری آنان از مؤلفههای معنایی و هویتی تاکید دارد.
In recent decades، foreign policy of Middle East countries has been deeply affected by increasing ethnic and religious identities. On the other hand، realist approach has still remained as dominant logic for analyzing of politics in this region. This article based on constructivist approach، analyses the impact of ethnic identity factor on foreign policy of Middle East states and emphasizes on influence of domestic policy such as ethnic demography and ethnic policy on foreign policy of these states on effects of identity ideational factors.
خلاصه ماشینی:
هویت،قومیت و سیاست خارجی در خاورمیانه جعفر حقپناه* استادیار پژوهشکده مطالعات راهبردی (تاریخ دریافت:86/11/6-تاریخ تصویب:86/12/1) چکیده: طی دهههای اخیر،سیاست خارجی دولتهای خاورمیانهای عمیقا از رشد هویتهای قومی و مذهبی در این منطقه تأثیر پذیرفته،درحالیکه رهیافت رئالیسم همچون منطق حاکم بر تحلیل سیاست در خاورمیانه باقی مانده است.
مقدمه پرسش اصلی مقاله حاضر این است که هویتگرایی قومی در خاورمیانه چه و چگونه تاثیری بر سیاست خارجی دولتهای این منطقه دارد؟در پاسخ اولیه به این پرسش،ضمن بحث از چیستی هویت،تفکیک هویت دولت از هویت ملی و نیز هویت از ایدیولوژی،بر مبنای رهیافت سازهانگاری الکساندر ونت،ابعاد و فرآیند این تأثیرگذاری تجزیه و تحلیل میشود.
رهیافت سیاست قومی برخلاف سازهانگاری که بر معنای هویت تمرکز دارد،بر شناخت انگیزهها و مقاصد رهبران و دولتمردان در قبال گروههای قومی و سیاستهایی که در جستوجوی مقاصد سیاسی در داخل وضع میکنند و از این راه بر روند سیاستگذاری خارجی دولتها تاثیر مینهند تاکید دارد.
وی ضمن تاکید بر روابط این دو سطح،تاکید میورزد که ادراک و رفتار دولت در عرصههای پرچالش و خشونتزای داخلی،مانند چالشهای قومی و مذهبی که در فرایند و سیر تاریخی دولتسازی آنان شکل گرفتهاند بر الگوهای رفتاری سیاست خارجی و تعامل دولت با سیر دولتها و نحوه برخورد با ترتیبات امنیت منطقهای موثر است )101,2002,zaoM(.
دیگر استنتاج مهم از رهیافت مزبور این است که با وجود سلطه دولت-ملت به عنوان شکل مسلط هویت در عصر مدرن و جهان معاصر،نمیتوان سایر اشکال هویتی و تاثیر آن بر مباحث بین الملل و سیاست خارجی دولتها را نادیده گرفت.
)sserP ytisrevinU aibmuloC("scitiloP dlroW drihT eht steeM yroehT lanoitanretnI:msilaeR nretlabuS",)5002(,dammahoM,booyA.