خلاصه ماشینی:
"البته این مسائل بیشتر از آن جهت اهمیت دارند که مرتبط با مسائل اجتماعی دنیای غرب و شرق(ایران)هستند و به همین دلیل مورد پژوهشی دوسویه قرار میگیرند؛یعنی از سویی تحلیل و مهمتر از آن تأثیر تحلیلهای فلسفی-اجتماعی فیلسوفانی همچون کانت و هگل و خصوصا مارکس بر حرکتهای جمعی گروهها و مردم نشان داده میشود و از سویی نحوه شکلگیری همین مسائل تحت تأثیر حرکتهای اجتماعی بیان میشود.
نقدی انتقادی بر مدرنیته و ساختار تفکر ایرانی در این مقاله با نگاهی به اوضاع و احوال اروپا پس از رنسانس و شکلگیری انقلابها و پیشگامان فکری این حرکتها مقولۀ مدرنیته توضیح داده شده و سپس برخی از نقدهایی که هگل و مارکس بر مدرنیته داشتهاند،مطرح شده است و در قدم بعد رویکرد روشنفکران ایرانی(بابک نقد و شبتاب خاوری)نسبت به مدرنیته بیان شده است.
در مورد اول مسأله اصلی او شیءشدگی یا بتوارگی کالایی است که تعیینکننده تمام مسائل مربوط به زندگی و رفتار انسانی است؛و در مورد دوم او با تحلیل سرمایهداری و روابط تولیدی که براساس بورژوازی شکل گرفته است سعی میکند سیستم حاکم بر جوامع اجتماعی را نقد کند.
او برای عالم مراتب چهارگانهای را در نظر میگیرد و از این طریق تمام آنچه ما با آن سروکار داریم را مشخص میکند؛ و در این میان معتقد است که انسان نمیتواند با استدلال صرف درک جامعی از وجود داشته باشد.
فاشیسم به مثابۀ جنبش تودهای در این مقاله سعی میشود نخست ماهیت فاشیسم به عنوان جنبشی مردمی بیان شده و سپس دلیل تغییر ماهیت آن مورد بررسی قرار گیرد."