خلاصه ماشینی:
"حرف زدن از این حوزهها،آنچنانکه گفته شد برای داستان خطرناک است،چرا که اگر نویسنده توانایی کشیدن مهارقلم را در ارائهی مفاهیم مورد نظر خود نداشته باشد به جای یک متن داستانی،با خطابهای سختخوان و بلندبالا روبهرومیشویم که به دلیل نداشتن جاذبههای لازم برای نوجوانان،نخوانده به کناری نهاده خواهد شد.
این درگیری دائمی در ذهن نویسنده وجود داشته است و مشخص است که خود او بیش از هرکسی به این مسئلهفکر کرده است که چگونه باید به اندازهی لازم و مورد نیاز داستان را از کشش داستانی خود خارج کند.
دیدن هالهی افرادو رنگ صدای آنها تمهیدی تصویری و عینی بوده است که نویسنده با اتکای به آن دگرگون شدن فضا و حالت شخصیت (به تصویر صفحه مراجعه شود)اصلی داستان را نشان دهد و ذهن مخاطبرا برای حرفهایی آماده کند که از جنسدیگری است.
یکی از تمهیداتی نویسنده برای ایجاد جاذبه در استانو نیز مطرح کردن حرفهایی که در ذهن داشته است،قراردادن قهرمان داستان در موقعیتی است که براساس آن نسبتبه اطرافیان خود قضاوت کند."