خلاصه ماشینی:
"از معاشرت با پیرو جوان و همنشینی با گل و گیاه و آب و خاک،اندوختههای تلخ وشیرین فراوانی با خود داشت و از این همه تنها گوشهای امن را گزیدهبود و دوستی با درخت،جوانه و باغچه را!در باغچهای کوچکش کهدر انتهای روستای کن در همسایگی رودخانه قرار داشت،نهال درخاک مینشاند و با دستنهای مهربانش،آن قدر سرشاخههای نازک رانوازش و مراقبت میکرد تا به بار مینشست.
امیدوارم که در آیندهای نزدیک،این موضوع درجامعهی ما و در بین اندیشمندان،با شیوهای علمی مورد توجه قرار گیردکه:مخاطب امروزی ادبیات کودکان کیست؟نیازمندیهای روانی وحسی و عاطفی او چیست؟سلامت و بهداشت روانی این مخاطبچهقدر اهمیت دارد و چگونه قابل تأمین است؟هنرمندان و اهل قلم،چه قدر با این مخاطب آشنایی دارند؟اساسا آیا ضرورتی دارد که اینمخاطب را بشناسیم؟مخاطب امروزی کودک و نوجوان،با همتایپیشین خود،چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارد؟آیا این مخاطبمتفاوت شده است؟آیا این تفاوت،به معنای رشد و کمال است؟ اینها سئوالهایی بسیار جدی است که منتظر پاسخ است."