چکیده:
در کوتاه نوشتی که پیشتر انتشار پیدا کرد، به تبیین مفهومی خرافه پرداختیم. اینک بر آنیم تا به خرافه با چشم انداز و افق آیات قرآن کریم بنگریم. مسائلی که در قرآن کریم تحت عنوان خرافه بیان شده است، از چند جهت می توان آنها را مورد بررسی قرار داد:یک دسته اموری است که غیرمسلمانان به جهت دیدگاه خاصی که دارند، آنها را خرافه می پندارند و بودن آنها در قرآن را دلیل بر وجود خرافه در قرآن بیان می کننـد و بعضـی از مسلمانان با تاثیرپذیری از آنها، همان مدعا را تکرار می کنند.یک دسته اموری است کـه در قرآن از آنها به خرافه یاد شده است. تلاش می کنیم تا با تفکیک بین مسائل، به تبیین دیدگاه قرآن در باب خرافه بپردازیم. خرافه یا ناشی از ندانی است و یا ناشی از رویکرد خاص به مقوله-هاست. در نهایت به بستر شکل گیری و رشد خرافه خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"خیلی فرق است بین آنچهدر افواه مردم نسبت به سلیمان علیه السلام و باد گفته میشود و یا بعضی از مفسران بهاقتضای بعضی روایات و اسرائیلیات میگویند(ابن جوزی،ج 5،ص 259 وقرطبی،ج 11،ص 322)و آنچه در خود قرآن بیان شده است.
در آیات کرارا به مقولهی اسطوره پرداخته شده است و در هریک از آیاتقرآن،اسطوره و اساطیر به معنای خاصی آمده است،بلکه اساطیر در مقابل چیزخاصی قرار گرفته است: 1)اساطیر در برابر آیات الهی؛«و برخی از آنان به تو گوش فرا میدهندو[لی]ما بر دلهایشان پرده افکندهایم تا آن را نفهمند و در گوشهایشان سنگینی[قرار دادهایم]و اگر هر معجزهای را ببینند به آن ایمان نمیآورند تا آنجا که وقتینزد تو میآیند و با تو جدال میکنند کسانی که کفر ورزیدند میگویند این[کتاب]چیزی جز افسانههای پیشینیان نیست»(انعام،25).
نظیر ا ین آیه در تصدیق سحر،دو آیهی زیر است که در داستان هاروت و ماروتمیفرماید: «و آنچه را که شیطانها در سلطنت سلیمان خوانده بودند،پیروی کردند وسلیمان کفر نورزید لیکن آن شیطانها به کفر گراییدند؛به مردم سحر میآموختندو آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود پیرویکردند با این که آن دو هیچ کس را سحر نمیآموختند مگر آنکه پیشتر میگفتندما آزمایشی برای شما هستیم.
اگر چنانچه آیات قرآن و یا دیگر متون مقدس را واکاوی کنیم و موردتجزیه و تحلیل قرار دهیم به این اصل اساسی پی خواهیم برد که بین گذشتههایدور و وضعیت کنونی ما،شکاف تاریخی بس بزرگی ایجاد شده است."