چکیده:
کهننمونهها، با تصویرهای کهننمونهای مانند کوه و اعداد و درونمایههای کهننمونهای چونان آفرینش و مرگ همسان نیست و به گمان نهانپژوه سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، کهننمونهها، سازندة نمایهها و درونمایههای کهننمونهای است. پنج کهننمونة «خود»، «سایه»، «نرینه روان (= آنیموس)»، «مادینه روان (= آنیما)» و «نقاب» از کهننمونههای برجسته و بنیادین یونگ است که کارکرد آنها در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا برای گزارش و رمزگشایی اسطوره و حماسههای اسطورهای، بنیادین و بیبدیل مینماید. در کتابهای نقد ادبی، این کهننمونهها در زیر دبستانهای نقد اسطورهشناختی و روانشناختی میآید و در اندازة تعریف، پایان مییابد و هیچگونه تحلیل و کارکردی از آنها در نقدهای اسطورهشناختی بهدست داده نمیشود. ما، در این جستار برای نخستین بار یکی از این کهننمونهها، نامزد به مادینهروان را میگزاریم و کارکرد آن را در حماسههای اسطورهای، فراروی منتقدان ادبی مینهیم و به رمزگشاییهای نوی در حماسههای اسطورهای، چونان شاهنامه دست می¬یابیم. در پایان، آنچه بایستة گفت مینماید آنست که گزارش و تحلیل ما از کهننمونة مادینه¬روان، بیپیشینه و نوآیین است
خلاصه ماشینی:
"روشن سخن آنکه:هر آن انسانی که برای پاسداشت وطن و خاک و زمین خویش،به جانفشانی دست مییازد،از ر روست که کهننمونۀ مادینهروان وی،او را به چنین کاری،به شیوهای یکسره ناخودآگاهی برمیانگیزاند؛چرا که،بدان سان که پیشتر نوشته آمد وطن چونان مام،از نمادهای کهننمونۀ مادینهروان است و فرافکنی این کهننمونه،جدای از مام و دلبر،بر زمین و خاک وطن،تواند که انجام پذیرد و گواه و استوارداشت ما بر این ادعا، همان بس که انسان به شیوهای یکسره ناخواسته و ناخودآگاهانه به خاکی که در آن میزید،مام وطن گفته است؛و برای نمونه،آن شیفته و شوریۀ مام وطن،سید اشرف الدین نسیم شمال،خوشآهنگ و پرتپش،آن زمان که کهننمونۀ مادینهروانش برانگیخته میسازدش،اینگونه مام دوستان را برمیانگیزاند: ای جوانان وطن،نونهالان وطن#میرود جان وطن؛موقع دادرسی است روز فریادرسی است دشمن از چارطرف،گرد ایران زده صف#ای پسرهای خلف،موقع دادرسی است روز فریادرسی است وکلا،ای وکلا،میرسد سیل بلا#شد وطن کرب و بلا موقع دادرسی است روز فریادرسی است این وطن،مادر ماست؛بلکه تاج سر ماست#بالش و بستر ماست؛موقع دادرسی است روز فریادرسی است (گیلانی 1363:254) اگر به نامۀ پهلوانی ایلیاد نیز نگاهی فراگیر بیفکنیم،آن زمان خواهیم دانست که چنین اثر حماسی هم،بر بنیاد برانگیختگی کهننمونۀ مادینهروان در پهلوانان، به سامان میرسد.
(یونگ 1386:283) در دبستان نقد اسطورهشناختی ژرفا،آن زمان که پهلوان برای پاسداشت مام وطن(-زمین یا خاک)و یا بانویی برین پایه و فزونمایه،سختیهای گران و بیرون از توان را تاب میآورد،به راستی که در حال شناخت و توجه به کهننمونۀ مادینهروان خویش است؛و نمونۀ زیرین در حماسۀ اسطورهای ورجاوند تیره و تبار ایرانی،شاهنامه،نمونهای است نیک در خور و شاستۀ این بخش از جستارمان؛که ما،بر بنیاد نقد ژرفایی،آن را برمیرسیم؛و میگزاریم."