چکیده:
یکی از ویژگیهای شعر دورة مشروطه، بهرهبرداری شاعران از عناصر اسطورهای است. شاعران با اشاره به نام و وقایع زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان، کوشیدهاند مخاطبان خویش را به تحرک وادارند. هر چند شاعران برجستة عصر مشروطیت کمابیش به این امر توجه داشتهاند، اما شیوة برخورد آنها با عناصر اسطورهای یکسان نیست. در این میان، شاعرانی چون ادیبالممالک و بهار با برداشتی کلاسیکگونه و معتدل در معرفی اساطیر ایرانی و استفاده از آنها برای آگاهی مردم از شرایط نابسامان دورة مشروطه، کوشیده و شعرایی چون عارف قزوینی، نسیم شمال و میرزاده عشقی بنا بر اقتضای اجتماع دوران خود به صورت افراطی اساطیر را وسیلة بیان مسائل وطنی و اوضاع آشفتة عصر خویش قرار دادهاند. برخی مضامین اسطورهای در شعر این دوره صورت کلیشهای دارد و پیوند معناداری با جریانات سیاسی ـ اجتماعی عصر مشروطه ندارد.
خلاصه ماشینی:
"شاعران دورۀ مشروطه نیز به قدرت و عظمت ایران باستان نظر کرده و بر ایرانی که به وسیلۀ روس و انگلیس به تاراج میرود،دریغ میخورند؛برای نمونه ادیب در چکامۀ نکوهش مشروطهخواهان دروغی و زمامداران پس از بمباردمان رواق مطهر امام هشتم(ع)از غیرت و ناموسی که پایمال شده است،شکوه میکند: تخت جم افسر کاووس نماند#شرف و غیرت و ناموس نماند دولت و لشکر و کشور همه رفت#چتر و طبل و جرس و کوس نماند از ترقی و از آزادی ملک#خاطری نیست که مأیوس نماند حرمت از دین پیمبر برخاست#احترام حرم طوس نماند توپ بستند در ایوان رضا(ع)#شوکت اسلام از روس نماند (ادیب الممالک فراهانی 1384:527) بهار از کاووس در اشعار خود استفاده کرده و در قصیدۀ«رزمنامه»از اورنگنهادن او بر آسمان یاد میکند و سرزمین ایران را چیزی جز خطۀ شیران نمیداند: خطۀ ایران منزلگه شیران که خداش#نام پیروزی بنگاشته بر هر سر سنگ کشوری جای مه آبادی و شاهان مدی#مهترانی چو کیامرز و چو آذر هوشنگ آنکه جمشیدش برکرد ز کیوان دیهیم#و آنکه کاووسش بنهاد به گردون اورنگ (بهار 1388:177) نسیم در مسمط«زبان حال وطن»بر دستخوش شدن کشور کاووسکی دریغ میخورد و بر احوال نامساعدی که وطن در دست بیگانگان پیدا کرده،خون گریه میکند: ای دل غافل بر احوال وطن خون گریه کن خیز ای عاقل به این دشت و دمن خون گریه کن ای دریغا دستخوش شد کشور کاووس کی آه و واویلا که عمر مملکت گردید طی جای رطل جام می غولان نهادستند پی جای بلبل تکیه زد زاغ و زغن خون گریه کن4 (سید اشرف الدین گیلانی 1363:421) سیاوش سیاوش در ادب فارسی مظهر بیگناهی،پاکی نفس،عفت و پاکدامنی است و خون پاک او که در خاک بیگانگان ریخته شد یکی از تصاویر زیبایی است که شاعران در اشعار خویش به آن اشاره میکنند."