چکیده:
موضوع جایگاه خلیفه و حکومتگران ایرانی در تاریخ نوشته های مورخان ایرانی، با تعلق حق خلافت به مدعیان آن آغاز می شود و سپس با بحث تقسیم قدرت معنوی و دنیوی خلفا و انتقال قسمتی یا تمامی آن به حکومتگران ایرانی ادامه می یابد. مورخان، در این مرحله، از نظریه پردازی های فقهای مذاهب برای توجیه لزوم و بیان چگونگی انتقال قدرت دنیوی خلیفه سود جستند. این بحث، با گذشت زمان و با تاثیر پذیری از حکمت عملی، بخشی از اندیشه ایرانیان پیش از اسلام درباره آیین ملک داری، به واگذاری قدرت معنوی به علمای دین و حکومتگران ایرانی، انجامید. منظور از پرداختن به این مقاله نشان دادن چگونگی تاثیر پذیری مورخان از وضع سیاسی و فکری جامعه و تاثیر گذاری آن در نوشتارهای تاریخی است. به طوری که، در بررسی سیر تحول نگاه مورخان به جایگاه خلیفه و حکومتگران، می توان به تحول در اندیشه متفکران نسبت به جایگاه خلیفه و حکومتگران و علل آن پی برد.
خلاصه ماشینی:
"تسلط خلافت اسلامی برقلمرو وسیعی از جهان اسلام که ایران را نیزشامل میشد و سپس تشکیل فرمانروایی در ایران،توجه مورخان ایرانی را به حکومتاسلامی و تقسیم قدرت میان خلیفه و حکام جلب میکرد.
ایرانی بودن مورخان مورد بحث علتی برای پرداختن به موقعیت و جایگاه ابو مسلم،یعنیشاخصۀ اصلی در تغییر خلافت از بنی امیه به بنی عباس بود؛در حالی که در نوشتههایمورخان عرب و برخی از اولین تاریخنویسهای ایرانی،ابو مسلم از عوامل شاخۀ نظامینهضت عباسیان است.
مأمون،درجریان جنگ قدرت با برادرش امین،به این نتیجه رسید که خلیفۀ عباسی نمیتواند از شرققلمرو خلافت برجامعۀ اسلامی مسلط باشد و در عین حال حکومت بیواسطه برخراسان نیز با توجه به دوری از بغداد برای خلیفه دشوار است.
به همین علت که«اساس مملکت و بنیاد سلطنت او بررضای ایزد تعالی است و اعلام دولت و معالم اقبال او که در جهانمنصور و معمور است و از نوایب و حوادث ایام مصون و محروس به مراقبت جانب ایزدتعالی است»(همان:149)و برای توجیه مشروعیت سلطان سلجوقی از نظریۀ غزالیتبعیت میکند که گفته بود:«والی بدان سیاست یابد که همیشه به علما تقرب کند تا علماوی را از ناصواب بازدارند و راه به شایستها نمایند و طریق عدل درآموزند»(غزالی،1351:143).
ابو المعالی نیز مینویسد:«به حقیقت بباید شناخت که پادشاهان اسلام سایۀ آفریدگارندعز اسمه که روی زمین به نور عدل ایشان جمال گیرد و به هیبت و شوکت ایشان آبادانیجهان و تألف اهواء متعلق باشد که به هیچ تأویل حلاوت عبادات را در آن اثر نتواند بود کهمهابت شمشیر را و اگر این مصلحت براین سیاقت رعایت نیافتی نظام کارها گسستهگشتی و اختلاف کلمت میان امت پیدا آمدی»(کلیله و دمنه،1347:9)."