چکیده:
پیوند ادبیات و روان از روزگار کهن مطرح بوده است اما تبیین دقیق و روشمند آن بعد از نظریه های زیگموند فروید شکل گرفت. عقده ادیپ یکی از نظریه های مهم فروید است که در این نظریه گرایش کودک پسر به مادر و پدرکشی طرح شده است. پژوهش حاضر نبرد رستم و سهراب را از این چشم انداز، در سطحی متفاوت بر اساس مستندات و استدلال ها نشان می دهد. زال به دلیل طرد شدن از سوی سام (پدر)، غیاب پدر و عدم هم هویتی با او، بر عقده ادیپ خود فایق نیامده، پیوندی ناگستنی با سیمرغ (مادر- معشوق) یافته، در زندگی خود با رودابه رابطه ای طبیعی و کامل ندارد از منظر پدرکشی هم، چون سام از جاودانان است لایه ی دیگری از داستان با استحاله ی شخصیت ها رخ می نماید و در نبرد رستم وسهراب در حقیقت ستیز زال (= رستم) با سام (= سهراب) روی می دهد.
خلاصه ماشینی:
زال که در همهی ماجراها، و مشکلات در کنار رستم است در این داستان غایب است؛ شاید همین موضوع باعث شده است که برخی داستان را به گونهای دیگر نیز روایــت کنند؛ چنانکه در روایتی از منداییان که «با نو درآور» ترجمه کرده است، زال از سیمرغ کمک گرفته و سهراب زخمی را درمان میکند.
برخی نشانههای عقدهی ادیپ را در زندگی زال میتوان یافت؛ رابطهی عاشقانهی ناهمگون وناموفق زال و رودابه با توجه به عدم همهویتی زال با پدر، کاملا آشکار است؛ همانگونه که بعد از زادن رستم، دیگر خبری و اثری از رودابه نیست، به جز چند مورد محدود و معدود که نامی از او برده میشود و حتی بعد از مرگ رستم، زال، رودابه را «زن کمخرد» میخواند: بدو گفت زال ای زن کمخرد غم ناچریدن بدین بگذرد (فردوسی،1384، ج6: 340) زال وقتی بزرگان را گرد میآورد تا خبر عشق خود را به رودابه اعلام کند، چندین بیت دربارهی فرزند سخن میگوید و هدفش را فقط داشتن فرزند میداند: جهان را فزایش ز جفت آفریداگر نیستی جفت اندر جهانبه ویژه که باشد ز تخم بزرگچه نیکوتر از پهلوان جوان که از یک فزونی نیاید پدید بماندی توانایی اندر نهان چو بیجفت باشد نماند سترگ که گردد به فرزند روشن روان...
ک. فریزر، 1383: 79 و اسماعیلی، 197:1374) رودابه نیز این موضوع (رابطهی صید و صیاد) را پذیرفته است؛ زیرا وقتی گیسویش را میگشاید به زال میگوید: بدو گفت برتاز و برکش میان بر شیر بگشای و چنگ کیان (فردوسی،1384، ج1 :172) زال به دلیل عدم همهویتی با پدر (چون در کودکی طرد شده است) قادر به ایجاد رابطهی کامل با رودابه نیست.