چکیده:
قدیس آنسلم بر آن است که حتی آدم احمق و سفیه نیز در ذهن خود واجد تصوری از «موجودی که بزرگتر از آن را نتوان تصور کرد» است و داشتن تصور مزبور از راه آموختن حاصل نمی گردد، به عبارت دیگر تصور «موجودی که بزرگتر از آن را نتوان تصور کرد» تعلیمی نیست، بلکه هر کس حتی آدم ابله، بی خرد و نادان نیز آن را با خود به دنیا می آورد، به عبارت دیگر مفهوم خداوند به عنوان «چیزی که نتوان بزرگتر از آن را تصور کرد» ذاتی و فطری انسان است و به همین دلیل است که قدیس آنسلم بر این باور است که حتی سفها نیز در ذهن خود واجد تصور و و مفهوم «موجودی که بزرگتر از آن را نتوان تصور کرد» هستند. از دیدگاه علامه کمپانی هر گاه به مفهوم وجوب به طور دقیق و عمیق نظر افکنده شود از صرف تصور دقیق آن، تصدیق عینی و خارجی آن لازم خواهد آمد، به عبارت دیگر نظر دقیق و عمیق در مفهوم وجوب، وجود و حقیقت عینی و خارجی واجب الوجب الوجود بالذات را اثبات خواهد کرد. کلید واژه: آنسلم، کمپانی، برهان وجودی، برهان صدیقین، تصور، موجود، کمال مطلق
خلاصه ماشینی:
"3اشکالات گونیلو بر تقریر آنسلم به شرح ذیل است: اشکال اول اولین اشکالی که گونیلو در کتاب«از طرف سفیه»بر تقریر آنسلم از برهان هستیشناختی وارد میسازد آن است که در برهان مزبور از تصور مفهوم شیء که امری ذهنی است به وجود شیء که امری عینی است استدلال شده است اما باید گفت مفهوم و تصور هیچ چیزی دلیل بر تحقق و عینیت آن در عالم خارج از ذهن آدمی نیست.
1 نتیجهگیری برهان علامه کمپانی عین برهان هستیشناختی آنسلم نیست بلکه از جهتی شبیه آن است و از جهاتی دیگر با ن متفاوت میباشد؛یکی آن که حد وسط در برهان آنسلم مفهوم بزرگترین است و حال آنکه حد وسط در برهان علامه کمپانی مفهوم وجوب وجود است و چون ملاک امتیاز براهین از یکدیگر حدود وسطایشان میباشد پس برهان سنت آنسلم و برهان علامه کمپانی با یکدیگر تفاوت دارند،دیگری آن که آنسلم در استدلال خود اظهار میدارد که خدا به عنوان«چیزی که بزرگتر از آن قابل تصور نیست» باید وجود عینی و خارجی داشته باشد اما علامه کمپانی بر آن است که خدا به عنوان «چیزی که بذاته و بدون حیثیت تقییدیه و تعلیلیه واجب است»باید تحقق خارجی و حقیقت عینی داشته باشد،سوم آن که از دیدگاه آنسلم بر آن است که اگر خدا به عنوان «چیزی که بزرگتر از آن قابل تصور نیست»وجود عینی و خارجی نداشته باشد خلف و تناقض است اما علامه کمپانی معتقد است که اگر خدا به عنوان«چیزی که بذاته وبدون حیثیت تقییدیه و تعلیلیه واجب است»وجود خارجی و هستی عینی نداشته باشد خلف و تناقض خواهد بود،چهارم آن که از دیدگاه آنسلم ما واجد مفهوم و تصوری از بزرگترین موجود هستیم اگر این مفهوم و تصو فاقد مصداق و مابزای خارجی و عینی باشد تصور بزرگترین موجود نخواهد بود اما بر اساس برهان علامه کمپانی ما مفهوم و تصوری از واجبالوجود بالذات داریم حال اگر این مفهوم و تصور ما بازا و مصداقی در عالم خارج از ذهن آدمی نداشته باشد تصور واجب الوجود بالذات نخواهد بود."